.

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

صدای اذان می آید و کلماتی که از حروف پیوسته ای معنادار تو را به نماز می خوانند. به حروفی که از دهانت در هم آوایی با مؤذن ادا می شود دقت میکنی عمیق میشویم عمیق و عمیق تر...

سعی می کنیم این عبارت را بخوانیم «ایمابمیایلیللعههقتبدعللسخمتالحتذاخجیهحفج»

عبارت پیش رو قابل خواندن نیست؛ نه به دلیل اتصال حروفش به یکدیگر بلکه به این دلیل که از همه این حروف یا بخشی از آن واحدهای معناداری که شناخته باشیم حاصل نمی­شود.

حالا به عبارت بعدی دقت می­ کنیم و سعی می­ کنیم بتوانیم بخوانیم. «سبحانربیالاعلی و بحمده»

اکنون از میان انبوه حروف به هم پیوسته و منقطع و از میلیونها کلمه معنادار به این کلمات نگاه می­ کنیم و تصویر و معنایی را که از آنها می­ شناسیم مجسم می­ کنیم. الله، اکبر، اشهد، اله، محمد، رسول، علی،ولی، صلوه، فلاح، خیر، عمل، اسم، رحمن، رحیم، مالک،یوم، دین، ایاک، نعبد، نستعین، اهدنا، صراط، مسنقیم، الذین، انعمت، غیر، مغضوب، ضالین، قل، هو، احد، صمد، لم یلد، لم یولد، کفو، سبحان، ربی، العظیم، اعلی، حول، قوه، اقوم، اقعد، ربنا، آتنا، دنیا، حسنه، آخره، قنا، عذاب، نار، وحده، لاشریک، اللهم، صل، آل، السلام، ایها، نبی، رحمه، برکاته، علینا، عباد، صالحین.

 به همان کلمات نه در قابی که دیده شد، بلکه در قاب جدید نگاه می­کنیم:

الله، الذین، صمد، ضالین، نعبد، وحده، اشهد، سبحان، دین، حسنه، انعمت، لم یولد، فلاح، صراط، احد، مالک، مغضوب، غیر، قوه، مسنقیم، آتنا، لم یلد، کفو، ربی، العظیم، نستعین، اکبر، اهدنا، قل، محمد، ولی، ایاک، رسول، آخره، اسم، ربنا، صلوه، عذاب، لاشریک، صل، اله، علی، خیر، یوم، اعلی، هو، حول، قنا، اقوم، دنیا، السلام، صالحین، رحمن، نار، رحمه، آل، ایها، اقعد، نبی، رحیم، برکاته، عمل، علینا، عباد،

ملاحظه جدید تداعی کلمات در هم ریخته­ ای را دارد ما برای هر دسته از کلمات در ذهن خود نزدیکی و قرابتی را می­ شناسیم:

بسم الله الرحمن الرحیم، قل هو الله احد، الحمدلله رب العالمین، بحول الله و قوته اقوم و اقعد، الله اکبر، اشهد ان لا اله الاالله، صراط الذین انعمت علیهم، الله الصمد، اللهم صل علی محمد و آل محمد، سبحان ربی العظیم و بحمده و...

بازهم عبارات و جملات بالا تصویری در ذهن ما دارند که از آنچه دیده شد هم نزدیکتر هستند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ سبحان ربی العظیم و بحمده بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد انّ محمداً عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد سبحان ربی الاعلی و بحمده سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر و...

عبارات از این هم که دیده شد در ذهن ما شکلی معنادارتر دارند تا جایی که حتی برای هر بند و خویشاوندی، می­ توانیم شکلی را تصور کنیم شکلی از خم شدن، به خاک افتادن، ایستادن، نشستن، دست بلند کردن و ...

عبارات از انچه که گفته شد هم تصویر نزدیکتری دارند وقتی که نام نمازی را نماز صبح، آن دیگری را نماز ظهر، آن یکی را عصر، آن یک را مغرب و آن آخری را عشا نام می­ گذاریم و حتی در زمان خود می­ خوانیم.

از این هم که کلی تر نگاه کنیم، نماز را بخشی از برنامه ­ای می بینیم که در کنار سایر فرایض عبودیت و بندگی انسان موحد را در پیشگاه الهی تجسم می­ بخشد. حالا و بعد از این قرآن را می­ خوانیم با نگاهی که آن را در شبکه­ ای از معنا کلمه، جمله، کلام، کلام­ های هم موضوع، فصل، متن، و نهایتاً کتاب طبقه­ بندی می­ کنیم؛ چشمانمان از کوچکترین واحد تا بزرگترینش را متمایز می ­بیند و آنگاه می تواند مجاهدانه از زندگی خود تا امت اسلامی را ترسیم و تجسم نماید اجزایش را مشخص کند و هر چیز را در جای خود تحلیل نماید. اینک این بنده توست ای خدایی که او را مورد خطابت قرار داده ­ای و به او آموختی چگونه تو را مورد خطاب قرار دهد و بدانسان از کلام حقیقی بهره­ مند شود. اللَّهُمَ‏ کُنْ‏ لِوَلِیِّکَ‏ الحجّة بن‏ الحسن‏ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَائِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلا

چند نکته

این درس را که می خوانی همه چیز برایت معنای نماز دارد و به نماز و با نماز تحلیل می شود. آن وقت کمال و نقص یک پدیده یا رخداد، و تمایزها و شباهت ها و نیز کارآمدی و ناکارآمدی آنها با نماز سنجیده می شود. خودت را هم با نماز می سنجی و اولین چیزی که از آن پرسیده می شوی نمازت است.

راستی نماز همان دعاست...

حالا به این موضوع فکر کنید که مراحل آموزش نماز به یک تازه مسلمان غیر عرب چگونه میسر است...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۱
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

تدبر ادبی رویکردی استثنایی و بی بدیل به قرآن است. اقتضای این روش تکیه بر ظاهر در عین عمق است. وقتی این کتاب را ورق می­ زنی حجمی از نکات و قواعد صرف، نحو و معانی را می یابی اما کمی دقت تو را متوجه نوعی طبقه­ بندی در نکات می کند. بی هیچ اغراق، اگر کسی متوجه نوع طبقه­ بندی مطالب نشود بهره  زیادی از این کتاب نمی تواند حاصل کند. ذکر این نکته ضرورت معرفی پنج دستگاهی را که این کتاب مورد استفاده قرار داده است ضروری می کند. دستگاه اول، بعد از معرفی ارکان کلام که شامل متکلم، محتوا و مخاطب است به تبیین شبکه  معنایی می­ پردازد. در این بخش افراد قدرت تفکیک یک متن را با توجه به واحدهای کوچک و بزرگ معنا پیدا می کنند. واحدهایی که شامل کلمه، جمله، کلام، کلام های هم موضوع، فصل، متن و نهایتاً کتاب می شود. صرف قدرت طبقه­ بندی یک متن به اجزای یاد شده حاوی حقایق بسیاری است که در فهم و تدبر در قرآن بسیار راه گشاست.

دستگاه دوم به طرح موضوع ساخت کلام می­ پردازد و مسند و مسندالیه را به عنوان قالب و شکلی که کلام به واسطه آن ساخته می شود معرفی می نماید ترکیب مسند و مسندالیه گاهی با دو اسم گاهی به مدد جمله فعلیه و گاهی توسط ترکیبات اضافی و وصفی ایجاد می شود.

دستگاه سوم انواع قالب جمله را به اعتبار قصد متکلم یعنی قالب خبر و انشا و قالب جمله فعلیه، اسمیه و نواسخ تبیین می کند و ظرفیت­ های آن را برای تشکیل کلام مورد بررسی قرار می دهد.

دستگاه چهارم پایه کار خود را بر فعل گذاشته است و موضوع حدوث را با ملاحظه زمان و بدون ملاحظه زمان مورد بررسی قرار داده است و بدین واسطه امکانی برای تحلیل کلام به وجود آورده است.

دستگاه پنجم به مبحث قیود می پردازد و انواع مفاعیل و حال و تمیز و جار و مجرور و توابع و غیر ان را به عنوان قیدهایی که به توسعه اسناد می پردازند از ان حیث که کلامی را می­ سازند و سامان می­ دهند مورد بررسی قرار داده است.

گفتنی است دو دسته از افراد احتمالاً با مشکل بیشتری در مطالعه تدبر ادبی روبرو شوند: یکی کسانی که بر قواعد ان تسلط دارند و نوع طبقه­ بندی نکات یا منطق انتخاب برخی از اقوال را متوجه نمی­ شوند و نیز عمده افرادی که زبان عربی را می دانند اما چندان ملموس و مشهودشان نیست و به نوعی آموزش تستی و کنکوری در این خصوص مسلط شده­ اند. دومین گروه کسانی هستند که چندان که باید بر این زبان تسلط ندارند و با مواجهه با قواعد یاد شده در این جزوه احساس کاستی می­ کنند. به نظر می رسد هم برای علاج درک حسی و مشهود از عربی و هم تسلط قابل ملاحظه بر آن جهت تدبر در قران نیازمند بهره­ گیری از روشی تمثیلی باشیم؛ مثَلی که با تجسم آن، فرد بتواند از اهمیت و کیفیت قواعد مورد اشاره بهره­ مند شود.

از آنجا که ماهیت و ذات تدبر ادبی، تدبر در کلام خداست و ماجرا به هم کلام شدن بنده و مخلوق با خالق بی­ همتا مربوط می­ شود، هیچ مثل و معاضدی در آموزش بهتر از نماز نمی­ تواند باشد.

کلام حقیقی وابسته به متکلم حقیقی است که ذات باری­تعالی است؛ خداوند که این کلام را برای مخلوقش انسان قرار داده است و به برکت وحی حتی امکان تکلم با آن ذات لایزال را فراهم آورده است.

نماز شاخص این تکلم عبد با معبودد است. و به این جهت می تواند خلأ فهمی که ناشی از عجز بنده در برابر عظمت کلام حقیقی است را علاج نماید. در این نوشتار احکام نماز به شکلی گفته می­شود که دستگاه­های پنجگانه یاد شده مشهود شوند.

ادامه دارد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۷
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابها و بعلها و بنیها

قبلاً اشاره شد که سرکار خانم معظمی زحمت کشیدند و کتاب سوره نوشت های سوره فلق را سر و سامان دادند. زحمت نگارش چکیده نیز با ایشان بود،ضمن تشکر و دعای خیر متن تقدیم به و چکیده زیبا و دقیقی این کتاب را ملاحظه خواهید کرد.

تقدیم به:

ساحت سپیده ­دمی که در میان ظلمت عمیق و رسوخ یافته بشریت، که رسمش گسستن تمامی پیوندهاست از کرانه ­ایمان انسان­ها سر زد، تا تمامی لحظه­ ها و مکان­ ها، بهانه­ ای شود برای حرکت ما، که به یُمن وجود او تمامی روزها عاشورا و تمامی سرزمین­ ها کربلاست.


چکیده:

سوره مبارکه فلق را که می­ خوانی، در فراسوی نگاهت تاریکی­ ها رنگ می­ بازند، دمندگان نفاث از انفصال و اتصال عاجز می­ شوند، و حسادت کاری از پیش نمی ­برد چرا که تو در پناه کسی قرار می ­گیری که با نشانه­ هایش نه تنها ظهور احتمالی تاریکی، یا دمیدن یا حسادت را به تو نشان می­ دهد، که جلوه­ گری نشانه­ های نور و قرب و رضایتش تو را در هر لحظه به تکاپو وا می­ دارد و به سوی کمالت سوق می­ دهد و اینگونه می­ شود که هر رخداد و پدیده­ ای برایت خیر کمال و قرب را به ارمغان می ­آورد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۹
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

وارد کلاس شدم و بعد از لحظاتی با صلوات بر امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س)و پدر بزرگوارشان و حسنین(ع) خواستیم کلاس را شروع کنیم. یکی گفت امام زمان (عج) چی؟ سری تکان دادم گفتم دیدی باز ایشان را یادمان رفت. باشد حالا که این طور شد صلواتی برای ایشان بفرستید تا بگویم چکار باید کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

گفتم به من دقت کنید هر کدام یک معصوم را انتخاب نمایید سیزده نفری بودند البته بعدا نفراتی هم اضافه شدند ولی بیننده باقی ماندند یکی حضرت زهرا(س)، دیگری امام حسن(ع)، آن یکی امام باقر(ع)و ...

گفتم حالا بدون اینکه مستقیم به امام یا معصوم انتخابی خود اشاره کنید به او نگاه کنید و با توجه به شناختتان از روی او کلامی در وصف مهدی(عج)بگویید!مثلاً اگر امام باقر(ع) باقرالعلوم هستند از این صفت در وصف مهدی(عج)استفاده کنید و جمله ای را آماده نمایید. هر کدام چیزی گفتند؛ همه قبول! یکی ابتکار جالبی زد کلامی از امیرالمؤمنین را که در وصف مهدی(عج)فرموده بودند، خواند. گفتم نتیجه میگیریم کلامی که یکی از معصومین در وصف معصوم دیگر می گوید، _مشخصا و به ویژه در مورد امام زمان(عج)_در حقیقت به آیینه خودش نگاه کرده و از آن دیگری گفته است.راه دوری نمی رود کلهم نورُ واحد.

حکایت این کارمان حکایت درس یکم است که در آن جزءهای قرآن را برای شرح سوره مبارکه عصر استفاده کردیم؛ چه فایده ای دارد؟ غیر از اینکه به عدد آن اجزاء روایتی و رویکردی از سوره عصر شنیدیم متوجه وجه مشترک و نور واحد قرآن و خاصیت مثانی بودن آن شدیم.

حالا اگر به آیینه حضرت قائم(عج) نگاه کنیم اما در وصف معصومین دیگر بگوییم، کار درس بعدی را هم انجام داده ایم. چه نتیجه ای دارد؟ معلوم است همه معصومین را مثلاً به وجه قیامشان و سیمای مهدوی شان تحلیل کرده ایم. حالا اگر به متنی دعایی چیزی از این ائمه آخری برخوردیم که ما را یاد دعاها یا کلام ائمه گذشته انداخت، این روش را در سیره خود ایشان نیز دیده ایم. این هم درس دوم. خدا به خیر بگذراند درسهای بعدی را!

به نظرم جزوه که به انتها برسد یک دور امام شناسی تدبری نیز مرور شده است. همانطور که با تدبر ادبی نماز را به عنوان یک مصداق عینی و معمول و جاری و ملموس در زندگی مورد بررسی قرار دادیم(به وقتش ان شاالله از تدبر ادبی هم خواهیم گفت)...

راستی یک خبر: سرکار خانم معظمی سوره نوشت های سوره فلق را هم سر و سامان دادند خدا توفیق بدهد به زودی ویرایش نهایی می کنم. خدا خیرشان و خیرتان دهاد. 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۹
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

وارد کلاس شدم مثل همه دفعاتی که این کتاب را شروع کردیم باید تذکر می دادم که روش های این کتاب مستقیم ترین روش ها به المیزان است باید می گفتم که مقدمه این کتاب مقدمه المیزان است باید از حاضر بودن همه سوره های قرآن، لا اقل سوره هایی که تا به حال در تدبرهای گذشته خوانده اند می گفتم. از دو ریتم این کتاب که یکی پیوسته در سوره های قرآن سیر می کند و دیگری که درس های این کتاب است باید شرح می دادم. باید فهرست این کتاب را نیز که نقشه راه ما در طول ترم بود، توضیح می دادم. این الزام را اضافه کنید به دو بزرگواری که دفعه اول حضورشان در این کلاس نبود یکی از این بزرگواران دفعه سومی بود که شروع این کلاس را می دید!

دقایقی را منتظر ماندم تا همه از راه برسند تا جایی که ممکن است کسی از وسط بحث ملحق نشود که البته هیچ وقت در این خصوص موفق نبودم و همیشه علاجش را تکرار نکات قبل دانسته ام. یکی گفت حدیث کسا بخوانیم! چشمانم برق زد، پیدا کرده بودم حالا باید با طرحی از حدیث کسا همه کارهایی را که گفتم انجام می دادم! گفتم باشد ولی یک حدیث کسای تدبر پنجی!

پای تخته نام پنج تن آل عبا را مطابق آیه مباهله نوشتم: ابنائنا یعنی حسن و حسین علیهماالسلام نسائنا فاطمه سلام الله علیها و انفسنا امیرالمؤمنین علیه السلام؛ پس رسول خدا چی؟ ضمیر نا و... رفتم سراغ نیمه باقی مانده تخته نوشتم مقدمات تدبر دو نقطه روی هم؛ سوره هایش؟ یکی یکی و به ترتیب گفتند؛ نوشتم تفکر در قرآن سوره هایش را گفتند و نوشتم؛ همین کار را با تدبر کلمه ای و سوره ای هم انجام دادیم. حالا باید ساختاری را پیدا می کردیم که بتوان آن را مابه ازای پنج تن آل عبا قرار داد!

گفتم سوره ها را دو قسمت کنید آنهایی که با آنها مأنوسید و می توانید در موردشان حرف بزنید از سوره هایی که به نسبت کمتر می توانید از آنها بگویید یا اگر می گویید هنوز احساس می کنید فاصله تان بیشتر است معلوم کنید. اسم سوره های دسته اول را میگذاریم امام حسین علیه السلام که احساس می کنیم بیشتر می شناسیمشان سوره هایی که دوستشان داریم و خدا نیاورد روزی را که از آنها جدا شویم. و اسم سوره های دسته دوم را می گذاریم امام حسن(ع) سوره هایی که کمتر می شناسیمشان به آنها اشتیاق داریم و از شوقشان به این طرف و ان طرف می روریم معشوق هایی که خدا بیاورد روزی را که با آنها قرین و همراه شویم! باید هر دو یک پایه و ریشه می داشتند با دو رویگرد مثل حسن و حسین که هر دو از ریشه ح س ن هستند که الحمدلله این اتفاق افتاد. گفتم مقدمات تدبر را ببینید سوره ها به نسبت روش ها رو تر هستند سراسر انس و طهارتند و اگر از روش می گویند این گفته ها مخفی است. حکم مادر دارند نامش را می گذاریم فاطمه سلام الله علیها. گفتم به تدبر سوره ای نگاه کنید شاکله تدبری شما آنجا صورت گرفته است روش روتر است انگار که پدر باشد نامش را می گذاریم امیرالمؤمنین علیه السلام. رسول خدا چی؟ همین تدبر قرآن به قرآن که به خاطرش از همه این سوره ها گفتیم.

حالا حدیث کسا می خوانیم یک روز تدبر قرآن به قرآن به خانه مقدمات تدبر آمد به دیوار تکیه داد در حالی که کسای یمانی رویخود انداخته بود، سوره هایی که به آنها شوق داریم و خدا کند که به ایشان برسیم وارد خانه شدند گفتند سلام مادر...سوره ه هایی که همواره با ما هستند و خدا نکند از دست شان بدهیم ...تدبر سوره ای از راه رسید و... نهایتا مقدمات تدبر... جبرئیل که همان تدبر باشد یعنی تفکر و تعقل و طهارت به خداوند عرض کرد... تدبر سوره ای پرسید ای تدبر قرآن به قرآن اگر کسی این حکایت را برای کسانی که تدبر می خوانند نقل کند چه می شود؟... 

خدا ان شاالله همه ما اعم از گوینده و شنونده را شفای عاجل عنایت فرماید صلوات.

۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۰
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و الحمدلله ربّ العالمین

ختم مفهومی دوشنبه­ ها برای بنده حکم همان علینی را دارد که حضور در آن آدم را از سجین بیرون می ­آورد و اگر قسمت­­ هایی دارد که متوجه نمی­شوم شاید به خاطر همین بودن در سجین است، اما با این حال سعی می­کنم حتی اگر شده ادای علیون را دربیاورم و در کلاس بمانم و بشنوم و بشوم جزء علیین ان شاءالله به برکت سوره­های قرآن.

همنشینی هفت یا هشت ماهه با سوره مبارکه عبس، مدام به من خاطر نشان کرد که تو با دو چشمت، اعمی­تر از هر اعمی هستی که برای تذکره آمده است و مرور مکرر در مکرر این سوره به بهانه­های مختلف سعادتی بود برای منی که تشنه ذاکر شدنم و به دنبال راهی برای آن. سوره برایم حکم خورشیدی را داشت که برای بهره گرفتن از آن باید مداری دائمی می­شدم از سعی و خشیت و ......

در مورد ختم مفهومی باید عرض کنم که همان تذکره­ای که برای استفاده همه است و این به مخاطب آن بستگی دارد که با چه وجهی در آن شرکت می­کند و چگونه از طعام آن بهره می­برد. سفره ای گسترده که انواع طعام در آن وجود دارد و هرکس به اندازه ظرف وجودی­ می­تواند از آن بهره ببرد. که اگر خوب بنشینی سر سفره و آداب میزبانی و مهمانی را رعایت کنی می­توانی هم­سفره رسولی بشوی و تمام وجوت بشود وجهی خندان.

ویرایش سوره عبس برای بنده رزقی بود بس عظیم که نصیبم شده بود و برکاتی عظیم داشت. در طی کار به نکات مختلف بیان شده در صوت دقت کردم و از لحاظ بیان سوره شاید بتوان گفت که مطالب ارائه شده به 4 دسته تقسیم می­شوند:

1.       مطالب اختصاصی خود سوره(ثواب قرائت، کار واژه ای، بیان روایی و....)

2.       سوره در بعد اجتماعی

3.       سوره در بعد خانواده

4.       سوره در بعد هنر ادبیات رسانه

که البته در ویراش سعی شد که مطالب دسته اول لحاظ شود و کمتر از مطالب سه دسته بعدی باشد زیرا بیان مطالب سه دسته بعدی با تمثیل­های زیادی بود که باعث حجم بالای صوت می­شد و بیتشر سعی بنده این بود که شنوده با شنیدن این صوت بتواند یک دید کلی و جامعی نسبت به خود سوره بدون هیچ زاویه­ای پیدا کند.

در کل صوت اشارات زیادی از زوایای مختلف به سه تخصص ویژه مدرسه حمد شده بود که استخراج آنها خود می­تواند پک مفیدی برای کار افراد در این زمینه باشد و فکر کنم با کمی صرف وقت بتوان پک­های از سوره­های ختم مفهومی به صورت اختصاصی برای کارهای آموزشی، رادیویی، کلاس­های تدبر و ... استخراج کرد.

اگر بخواهم صوت 30 ساعته را تقسیم بندی کنم شاید بتوان به این موارد اشاره کرد که البته به صورت تخمینی می باشد:

1.       9 ساعت مباحث سوره از زوایای مختلف

2.       2 ساعت صوت سوره

3.       3 ساعت پرسش و پاسخ­های افراد

4.       2 ساعت مباحث تخصصی

5.       12 ساعت تیتر زنی

6.       2 ساعت زمان­های هدر رفته

نکات فنی و ایراداتی که باید در ختم مفهومی باید برطرف شود عبارتند از

1.       وقتی فردی سخنی می­گوید که مهم است، توسط استاد تکرار شود

2.       قسمت­هایی که روی تخته نوشته می­شود تکرار شود

3.       هنگامی که مبحثی از روی تخته توضیح داده می­شود به جای اشاره خوانده شود

4.       مخاطبین اجازه بدهند توضیحات استاد تمام بشود و بعد سوال خود را بپرسند.

5.       لپ تاپ از ریکورد دور باشد

سخن آخر

قطعا برکات و خیرات ختم مفهومی خارج از فهم بنده حقیر است و کاری هم که انجام شده شایسته این کلاس نبوده است و کاستی های زیادی دارد اما امیدوارم که روز به روز کارهایم بهتر شود و بتوانم به عنوان سربازی لایق خدمتگزار قرآن ناطق باشم.

التماس دعا

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۹
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

سرکار خانم کاظم لو زحمت کشیدند و 30ساعت جلسه ختم مفهومی در مورد سوره مبارکه عبس را به سه ساعت چکیده تقلیل دادند دیروز حدود دو ساعت را گوش دادم.

راستش از سختی صحبت ها خیلی اذیت شدم. قبلاً فکر می کردم  اشکال کارم استفاده نکردن از تخته و خلاصه تخته ای ارائه ندادن است. در کمال شگفتی فهمیدم ارائه هاخیلی هم تخته ای است. اما یک اشکال وجود دارد و آن هم این است که تخته نامرئی است و تو با انگشت روی تخته فرضی در حال کنار هم قرار دادن گزاره هایی هستی که خودت هم اگر مستمع باشی، فقط با تمرکز فوق العاده می توانی بفهمی. البته ظاهرا ناخودآگاه چون متوجه این سختی بوده ام، هی یک مطلب را تکرار میکنم که خود این  هم خیلی ملال آور است. حرف زدنم شبیه حرف زدن یک گنگ و لال است با همان سختی که او در تفهیم منظورش به دیگران دارد. پناه به خدا خیلی امیدی به اصلاحم نیست چون معمولاً از آخر می فهمم و چون در بسیاری از اوقات لحظه فهمیدن با لحظه گفتن منطبق است، فرصت از اول گفتن نمی ماند. چندباری سعی کرده ام اما نشد چون اینطوری فهمم خاموش شده است. این لال اگر خوب هم نشود مهم نیست شاید اینکه مخاطب اذیت میشود هم مهم نباشد چون نهایتاً اگر خوشش نیامد همراهی نمیکند. مشکل جفای به قرآن است. البته همه این صحبت ها بدان معنی نیست که دیگر سر کلاس نروم که خود این، جفای بزرگتر به قرآن و وسوسه شیطان است. میخواستم بگویم اگر بفهمم تکلیفم سکوت است و نه کلام، کاملاً توجیه و آماده هستم. من دور ترین آدم ها به ارائه مطلبم؛ اما چه کنم که حجتی برای ارائه نکردن ندارم.خدا ان شاالله من و شما را در جایی که خود می پسندد مصرف کند
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۰
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

قابی از چهره های قرآنی(روایت قرآن از چهره های قرآنی) که پیش از این چکیده و متن تقدیم به... آن به رؤیت دوستان رسید، ضمیمه ای لازم داشت که انتخاب و نگارش شد. زیارت وارث به روایت مصباح المتهجد این ضمیمه بود که با عنوان کلی فصل قرینه سازی سامان یافت. اطلاق قرینه به دلیل ماهیت ادعیه و زیارات است که به حق قرآن صاعد نامیده شده اند. این زیارت مشابه تحلیل  همه چهره های یاد شده در این کتاب، چهره حسین بن علی(ع) را در سه محور نقطه شروع، چهره بر بوم و نهایتاً قابی از چهره مورد بررسی قرار داده است. در ذیل مشروح این متن که نوعی ترجمه و تقسیم بندی از زیارت وارث است ذکر میشود. پیشاپیش ازوجود  برخی اشکالات ویرایشی عذرخواهی میشود.

قرینه سازی

چهره حسین(ع) در زیارت وارث

زیارت وارث به عنوان متنی که خود مصداقی از قرآن صاعد است، و با ادبیات دعا و زیارت حقایق قرآنی را در موضوع سیدالشهدا(ع) تبیین کرده است، در این زیارتنامه نیز می­توان نقاط شروع، صفحات و بوم حقایق(آیات) برای ترسیم چهره حسین بن علی(ع) و نهایتاً قابی با شکوه از چهره تابان حسین بن علی(ع) را مشاهده نماییم.

نقطه­ های شروع برای ترسیم چهره حسین(ع)، در زیارت وارث

در زیارت وارث، از نقاط شروع فراوانی می­ توانیم به ترسیم معرفتی از چهره حسین­ بن علی(ع) بپردازیم. نقطه­ های شروعی که هر کدام به تنهایی می ­توانند جلوه ­ای با شکوه و ممتاز از چهره حسین بن علی(ع) و عظمت حماسه عاشورا را در پیش چشم به تصویر بکشند. در ادامه هر کدام از نقاط شروع به تفکیک توضیح داده شده ­اند.

نقطه اول، آدم(ع)، مظهر برگزیدگی

کسی که بر شکوه و عظمت آدم(ع) به عنوان برگزیده خدا ایمان دارد، و آدم(ع) در چشم او با عظمت است می ­تواند نقطه­ ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ» سلام بر تو ای وارث آدم(ع)مظهر برگزیدگی خداوند.

نقطه دوم، نوح(ع)، مظهر نبوت

کسی که بر شکوه و عظمت نوح(ع) به عنوان نبی خدا ایمان دارد، و نوح(ع) در چشم او با عظمت است، می­ تواند نقطه­ ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ» سلام بر تو ای وارث نوح(ع)، مظهر نبوت و پیامبری از سوی خداوند.

نقطه سوم، ابراهیم(ع)، مظهر خلیل، برای خداوند

کسی که بر شکوه و عظمت ابراهیم(ع) به عنوان مظهر کمال انقطاع به سوی خداوند ایمان دارد، و ابراهیم(ع) در چشم او با عظمت است، می ­تواند نقطه ­ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ»سلام بر تو ای وارث ابراهیم خلیل خداوند.

 نقطه چهارم، موسی(ع)، مظهر هم کلامی با خداوند

کسی که بر شکوه و عظمت موسی(ع) به عنوان هم­ کلام با خدا ایمان دارد، و موسی(ع) در چشم او با عظمت است، می­ تواند نقطه­ ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ» سلام بر تو ای وارث موسی(ع)، هم کلام خداوند.

نقطه پنجم، عیسی(ع)، مظهر روح الهی

کسی که بر شکوه و عظمت عیسی(ع) به عنوان روح خدا ایمان دارد، و عیسی(ع) در چشم او با عظمت است، می­ تواند نقطه­ ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ» سلام بر تو ای وارث عیسی(ع) مظهر حیات بخشی و روح الهی.

 نقطه ششم، محمد(ص)، مظهر حبّ الهی

کسی که بر شکوه و عظمت محمد(ص) به عنوان حبیب خدا ایمان دارد، و محمد(ص) در چشم او با عظمت است، می­ تواند نقطه ­ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ»سلام بر تو ای وارث محمد(ص)، مظهر هدایت بخشی، با محبت الهی.

نقطه هفتم، علی(ع)، مظهر ولایت الهی

کسی که بر شکوه و عظمت علی(ع) به عنوان ولی الهی ایمان دارد، و علی(ع) در چشم او با عظمت است، می­ تواند نقطه­ ای برای ترسیم عظمت حسین بن علی(ع) پیدا کند و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَلِیِّ اللَّهِ» سلام بر تو ای وارث امیر مؤمنان علی(ع)، کسی که مظهر تجلی سرپرستی خداوند بر بنده­ اش و سرپرستی آن عبد خدا بر عموم بندگان خداست.


 

زمینه­ های ترسیم چهره حسین(ع) در زیارت وارث

چهره تابان حسین بن علی(ع) می­ تواند تحلیل و پس­ زمینه خود را در خلوص، رضایت، زیبایی، بزرگی، قیام و غربت قرار دهد. بر این اساس حسین(ع) به عنوان پاره تن محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و خدیجه(س) و نیز به عنوان کسی که خداوند خونخواه اوست، صفاتی را متجلی می­سازد.

زمینه اول، چهره حسین بن علی(ع) بر بوم صفا و برگزیدگی

در ترسیم چهره حسین بن علی(ع) می­ توان هر یک از نقطه­ های هفتگانه یاد شده را برای ترسیم و تصویرگری انتخاب کرد؛ انتخاب هر چه باشد، اگر پس ­زمینه­ تصویر را وجود مقدس رسول مکرم اسلام(ص) قرار دهیم، به استناد عبارات بعدی زیارت شریف وارث، صفحه و زمینه­ ای را در نظر گرفته­ ایم که دلالت بر صفا و برگزیدگی دارد. از این رو در زیارت وارث می­ خوانیم:   «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى» سلام بر تو ای پسر محمد مصطفی. صفت مصطفی برای رسول مکرم اسلام هم یادآور آدم صَفْوَةِ اللَّهِ است و هم تأکید کننده بر صفا و برگزیدگی است.

زمینه دوم، چهره حسین بن علی(ع) بر بوم رضایت و برگزیدگی

چهره حسین بن علی(ع) می­ تواند با یکی از نقطه­ های هفتگانه یاد شده در ابتدای زیارت وارث ترسیم شود؛ که در این صورت، اگر پس­ زمینه­ تصویر را وجود مقدس علی بن ابی­طالب(ع) قرار دهیم، به استناد عبارات بعدی زیارت شریف وارث، صفحه و زمینه­ ای را در نظر گرفته­ ایم که دلالت بر رضایت و برگزیدگی دارد. از این رو در زیارت وارث می­ خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی» سلام بر تو ای پسر علی مرتضی. صفت مرتضی برای علی(ع) تأکید کننده بر همان برگزیدگی با قید رضایت است.

زمینه سوم، چهره حسین بن علی(ع) بر بوم درخشش و زیبایی

هر یک از نقطه­ های هفتگانه یاد شده در ابتدای زیارت وارث، می­ تواند نقطه شروع ترسیم و تصویرگری چهره حسین بن علی(ع) باشد؛ با فرضِ قرار دادن چهره فاطمه زهرا(س) به عنوان پس­ زمینه­ تصویر، _چندانکه در زیارت وارث می­ خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ» سلام بر تو ای فرزند وجود نوارانی فاطمه(س)_ درخشش و زیبایی را به عنوان پرده انعکاس دهنده چهره حسین بن فاطمه(ع) انتخاب کرده­ ایم.

زمینه چهارم، چهره حسین بن علی(ع) بر بوم عظمت و بزرگی

هر نقطه­ای از نقاط هفتگانه یاد شده در فرازهای ابتدایی زیارت وارث می­تواند نقطه شروع تصویرگری چهره حسین(ع) باشد؛ اما با قرار دادن چهره خدیجه(س) به عنوان پس زمینه تصویر حسین(ع)،_چندانکه در زیارت وارث می­ خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى» سلام بر تو ای فرزند خدیجه، کسی که دارای شأن بزرگ است_ عظمت و بزرگی شأن را به عنوان پرده انعکاس دهنده چهره حسین­ بن خدیجه(ع) انتخاب کرده­ ایم.

 

زمینه پنجم، چهره حسین بن علی(ع) بر بوم انقلابی­گری و غربت

هر فرازی از فرازهای ابتدایی زیارت وارث که نقطه شروع برای تصویرگری چهره حسین بن علی(ع) باشد، با قرار گرفتن پس­ زمینه انقلابی­گری و غربتی که اراده و توجه خداوند را پس­ زمینه تصویر حسین بن علی(ع) قرار می­ دهد، توحید را به عنوان پرده  انعکاس دهنده چهره حسین(ع) برگزیده ­ایم. چندانکه در زیارت وارث می­ خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوَتْرَ الْمَوْتُورَ» سلام بر تو ای کسی که خداوند به خونخواهی او پدرش اراده کرده است کسی که تک و تنها و غریب ماند.

قابی از چهره حسین(ع)

اکنون و پس از ترسیم چهره حسین(ع) از نقاط شروع با شکوه در زیارت وارث، بر صفحات و پرده­ های وسیع و با عظمت این متن برخاسته از قرآن، قابی عقلی و وحیانی از چهره حسین بن علی(ع) در پیش چشم مخاطبان نقش می­ بندد و تابلویی به نمایش در می­ آید که با خود پیام­ های با عظمتی را دارد. پیام­ هایی که به زبان شهادت دادن و دعا گویای اثر و درک آن است. حسین را که خوب تماشا می­ کنی این کلمات بر زبانت جاری می ­شود:

«أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ یَا مَوْلَایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تَلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلَامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبَعٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُم‏.»( مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص720

) شهادت می ­دهم که تو نماز را به­ پا داشتی و زکات را ادا کردی و به معروف امر کردی و از منکر بازداشتی؛ و تا لحظه مرگ و شهادت که تصویرگر یقین است، خدا و رسول خدا را پیوسته اطاعت کردی. خدا لعنت کند امتی را که تو را کشتند. خدا لعنت کند امتی را که به تو ظلم کردند؛ خدا لعنت کند که این قتل و ظلم را شنیدند و به آن راضی شدند. مولای من ای اباعبدالله شهادت می­ دهم که تو نوری بودی در اصلاب با شرف و رحم ­های پاک  که جاهلیت با نجاستش هرگز تو را نیالود و با تیرگی­ هایش تو را نپوشاند. شهادت می­ دهم که تو از ستون­های برپادارنده دین و تکیه ­گاه مؤمنان هستی. و شهادت می­ دهم که تو امام نیکوی باتقوای مورد رضایت، پاکِ هدایت کننده هدایت شده هستی. و شهادت می ­دهم ائمه ­ای که از فرزندان تو هستند، کلمه تقوی، پرچم ­های هدایت، دستاویزهای مطمئن و حجت هستند بر اهل دنیا. خدا را و ملائکه و انبیا و رسولانش را به شهادت می­ گیرم که من به شما مؤمن هستم و بازگشت ­تان یقین اعتقادی و عملی دارم. قلبم نسبت به قلبتان همراه است و امرم تابع امر شماست. صلوات خدا بر ارواح و اجساد و اجسام و شاهد و غایب و ظاهر و باطن شما باد.  

  


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۴
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

به همت و زحمات سرکار خانم ها قنبریان و معظمی، کتاب سوره نوشت های سوره مبارکه طارق با عنوان «طریقی برای سیر در آسمان» آماده و تحویل انتشارات شد.

از ویژگی های این کتاب، فصل ضمیمه ای است که در آن خطبه شریف غدیر به سبکی که در کتاب تدبر در ساحت جامعه موضوع بندی شده،  آمده است.

ذکر این نکته فراموش نشود که غدیر امسال به دلیل فاجعه منا، خیلی شبیه غدیر در سال 11هجری است!

متن تقدیم به:

تقدیم به

قرآن ناطق، امیرالمومنین علی علیه السلام

آنکه راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسد و هر ابرازش طریقی ساخته است برای سیر در آسمان


چکیده(به قلم استاد اخوت):

 سوره طارق، حکایت نور هدایت است که ظلمت­ها را شکافته و طریق حق را هویدا می­سازد. این سوره در پیش چشم­ها، صورت ملکوتی امیرالمؤمنین(ع) را ترسیم می­سازد؛ کسی که با ایجاد تمایزهایش در مسیر حق­طلبی و حق­گرایی، راه خدا را برای پیمودن هموار ساخته است و حفظ و مراقبت هر نفسی در هستی به یُمن چنین انسانی رقم می­خورد و اینچنین است که به تعبیر این سوره، نجم ثاقب همان طارق می­گردد.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۱
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

26 سال پیش 9سالم بود و عضو گروه سرودی بودم که هنوز هم خیلی از سرودهایش را یادم است. سالگرد کشتار حجاج ایرانی سرودی داشتیم. امروز  وجود گروه سرود برای مساجد چندان معمول نیست و اگر هم چنین گروه سرودی باشد، چنین روزی در تقویم فرهنگی کشور چندان مهم تلقی نمی شود! به هر حال جالب است اگر بدانید آن روزها بچه ها صدها بار کلماتی را تکرار می کردند که همه اش را نمی فهمیدند اهمیت اجرای برنامه ای را هم با وجود آنها شکل می گرفت نمی دانستند اما محله با اجرای آنها جوّی آرمانی می گرفت و با اجرای سرودی که روحش منطبق بر آموزه های امام (ره)بود، روحی الهی جریان می یافت. ساختن سرود، ساختن روح است؛ کجایند کسانی که بتوانند سرود بسازند و بسازند؟کجاست سرودهاو گروه های بی تکلف و ساده؟ کسی هست بتواند وارد این میدان شود؟ ترشی بیندازد مثل این سرود بیست و شش ساله:

دیدی از آن لحظه که از اردوی کفار*************************** تیر ستم آمد به آن امت چورگبار(2بار)

از مکه میگویم سخن، از مکر و کین اهرمن*********************می گویم از آل سعود از کینه آل یهود

احرامیان را زد شرر، آن دشمن ضد بشر********(بس در خیابان شد شهید، از مرد و زن های رشید)(2بار)

(اندر طواف کوی عشق، شد کعبه آن مینوی عشق********اندر طواف بیت حق، شب شد سحر آمد فلق

چادر به چادر دشت خون، صحن خیابان لاله گون********دست ستم گردیده رو، از دشمنان شد آبرو)(2بار)

سلام ای حاجیان غرق در خون******************************سلام ای لاله های دشت و هامون

(سلام ای جان فدایان خدایی********************************سلام ای عاشقان کربلایی)(4بار)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۸
کاظم رجبعلی