.

بایگانی

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

شب و روز هر دو بر سر سفره تو بودند که به ادب پهلوی شب شکست! و چون خون شب بر صفحه روز پاشید، روز کوتاه شد ! و کوتاه می شود شب اگر تو که نشان فاطر سماوات و ارضی اشاره کنی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۱ ، ۲۱:۲۸
کاظم رجبعلی

کلمات روزه سکوت می گیرند تا از مکان شرقی لبانت، آنجا که روح، تمثّل می یابد و نخل خشکیده، رطب تازه می دهد، و از زیر پای خورشید، چشمه ای شیرین جاری می شود، دیگربار، بندگی اشراق کند! «انی عبدالله ءاتانی الکتاب وجعلنی نبیّاً».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۱ ، ۰۹:۲۲
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

« هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبِی یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا عَرَفْتَ رَبَّکَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَمِّی وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِی فَعَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَیْرِی قَالَ فَبِمَا ذَا شَکَرْتَ نَعْمَاهُ قَالَ نَظَرْتُ إِلَى بَلَاءٍ قَدْ صَرَفَهُ عَنِّی وَ أَبْلَى بِهِ غَیْرِی فَعَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَنْعَمَ عَلَیَّ فَشَکَرْتُهُ قَالَ فَبِمَا ذَا أَحْبَبْتَ لِقَاءَهُ قَالَ لَمَّا رَأَیْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِی دِینَ مَلَائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِهَذَا لَیْسَ یَنْسَانِی فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَه‏.»(خصال شیخ صدوق ج1ص33)

مردی از علی(ع) پرسید ای امیرالمومنین خدا را از کجا شناختی؟(یعنی از کجا فهمیدی خدایی هست؟)فرمود: از فسخ شدن تصمیم گیری و نقض شدن اهتمام. هر گاه همت به کاری کردم و میان من و آنچه میخواستم فاصله افتاد و هر گاه که عزم به کاری کردم و قسمت چیزی دیگری شد دانستم مدبری غیر از من هست.

پرسید چگونه شکر نعمتهایش را گفتی؟فرمود: به بلایی نگاه کردم که از من دور داشته شد در حالی که دیگران به آن مبتلا شدند پس فهمیدم خداوند به من نعمت بخشیده است پس شکر کردم.

رسید چه شد که محبت به لقای خدا پیدا کردی؟(چگونه عاشق خدا شدی؟)فرمود: وقتی نگاه کردم و دیدم خداوند دین ملائکه و پیامبران و انبیایش را برایم انتخاب کرده است. فهمیدم کسی که من را اینگونه گرامی داشته من را فراموش نکرده پس به لقا’ش را علاقمند شدم. 

علی(ع) یاد می دهد چگونه می شود به خداوند توجه قدرشناسی و عشق پیدا کنیم . سیر عملی موجود در این سه مقصد غوغاست! در این مورد نظر بدهید  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۹:۱۹
کاظم رجبعلی

و چون معجر را، از سر عقیله بنی قرآن برداشتند،  دست درازی مسرفان، مانع خطابه زینب نشد؛ که ام الکتاب، خطابه ی برهنه سرش را روانه می کرد، تا در مباهله با جهالت،  لعلکم تعقلون، جلوه کند!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۱ ، ۲۰:۰۴
کاظم رجبعلی