میگفت: «استعداد خوبی در ورزش شطرنج داشتم و در دوره دبیرستان، به شکل حرفهای در یکی از تیمهای تهرانی عضو بودم». نبوغش واضح بود و میشد حدس زد که واقعاً موفقیت خوبی در این زمینه داشته است اما آنچه که برای او از آن دوران باقی مانده و انصافاً سرمایه ارزشمندی محسوب میشود، بردها و افتخاراتش در مسابقات حرفهای در آن سالهای دور یا حتی ذهن آماده و قدرت محاسبهای که اکنون در او موج میزند نیست. سرمایه او از آن دوران خاطرهای است که فقط بیانش برای دیگران عبرت بزرگی محسوب میشود چه برسد برای خودش. قصه و خاطره او مربوط به مسابقهای است که به قول خودش با تیم قَدر آرارات داشتند. دوست بزرگوار و برادر عزیز ما در طول بازی طبق معمول مسلط بود و جریان مسابقه به نفع او پیش میرفت اما نتیجه را در آن بازی به دلیل یک غفلت کوچک واگذار کرد و به اصطلاح مات شد. البته حتماً میدانید که در عرف بازیهای حرفهای همه حرکات یادداشت میشود تا بعداً و پس از مسابقه مورد تحلیل مربّی واقع شوند. یادداشتهایش را برداشت و ناراحت و متعجب سراغ مربی رفت. دونفری مطابق صحنه بازی مهره چینی کردند و قرار شد به بازی ادامه دهند تا عیب کار معلوم شود. در این بین مربی اشتباهی را مرتکب شد و دوست بزرگوار ما اسب حریف را زد و با لبخندی پیروزمندانه به مربی نگاه کرد. مربی که متوجه جو حاکم بر شاگردش شده بود، نگاهش را به چشمهای او دوخت و آرام گفت: «من دارم یادت میدهم...».
خلاصه این اتفاق درسی تصویری شد برای آن برادر عزیز و من و شما تا بدانیم که ممکن است در جهاد نرم فرماندهی با تمام عطش و اشتیاق خود، و علیرغم نیتِ خیر و صادقانهاش اشتباه هم بکند و زمین هم بخورد اما این زمین خوردن و این سهو و اشتباه مهم نیست، مهم این است که من و شما از زمین بلند شدن را هم از او یاد بگیریم. فراموش نکنید که نکته یاد شده منافاتی با منطق اتقان و بازخواستی که خود فرمانده از خودش خواهد داشت، ندارد. اما یقین داشته باشید درسی که از زمین خوردن او برای ما حاصل میشود ارزشش از هر درسی بالاتر است چون در چنین صحنههایی فرماندهی خداوند، مستقیم و ملموستر احساس میشود. نگرش توحیدی که باشد هر رزمندهای خواهد دانست که فرمانده خداست و دیگران وسیلهاند. توحید که باشد هر ضعف و سستی جبران میشود و هر مجاهدی قدرت چهل مرد را خواهد داشت. امام سجاد(ع) فرمود: «اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبرالحدید و جعل قوّة رجل منهم قوّة اربعین رجلاً و یکونون حکام الارض و سنامها»(مشکاةالأنوار، ص79)