.

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

بعد از انتشار کتاب مصظفی(ص) خواستنی ترین پیام آور برخاستن، عده ای از دوستان این کتاب را مطالعه کردند و با ابراز لطف هم باعث تشویق شدند و هم ایراداتی را گوشزد کردند. دریغم آمد که نظرات این عزیزان را در این وبلاگ قرار ندهم.

به نظرم جمع آوری این نظرات یک ثروت است. چون باعث برجسته شدن نقاط مثبت و منفی یک اثر می شود.

یک کار زیبای دیگر که شاهد بودم در برخی جاها متداول است، استفاده از بریده های کتاب است. یعنی جملاتی که از نظر مخاطب زیبا هستند به نقل از کتاب ذکر می شود.

مجموع نظرات و بریده های کتاب مخاطب را به درستی راهنمایی می کند و اگر این کتاب نیاز او را برطرف می کند معلوم می شود.

در ذیل تعدادی از نظرات آورده شده است. البته همچنان منتظر نظرات دیگران+بریده های کتاب هستیم:

 

خانم هنزایی زاده:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

آنچه از متن های نوشته شده توسط جنابعالی در ذهنم ته نشین شده بود، این بود که حتماً تعدادی از جملات و تشبیهات را نخواهم فهمید و در تعدادی از کتاب ها ی قبلی اثبات شده بود. اما این بار اینطور نبود.

روایتی روان و دوست داشتنی و مانند اسمش خواستنی؛ حتما مورد نگاه آن رسول خواستنی واقع  شده و همنشینش با یاد او رنگ معجزه به کتاب داده. جاهایی از متن انگار سید مهدی شجاعی است که دارد تاریخ را از زبان قرآن روایت می  کند. متنی وزین و مستند و در عین حال عاشقانه. گفتگوها و صحنه آفرینی خواستگاری حضرت علی(ع) بی نظیر بود.

درود بر پیام آوری که رشحات پرتو و پیام او همچنان جان می دهد و حیات می­ آفریند.

اما یک حسرت و آه هر بار روحم را خراش می داد.در حالی که متن ها درهم آمیخته با آیات قرآن بود، ولی هیچ نشانی از آیات و سوره ها در پاورقی نبود. مخاطبی که معنی واژگانی چون جزیه، ابلاغ، منذر را نمی داند حتما در هم آمیختگی متن ها را با سور مبارک رعد و یس و انفال و توبه و احزاب را هم تشخیص نخواهد داد. و حیف و صد حیف که با این ندانستن ارزش متن پیش رو را به اندازه کافی نخواهد دید. حتما شما دلیلی برای این کار داشته اید. جسارتا پیشنهاد می کنم برای چاپ ها و کتاب های بعدی این نکته را در نظر بگیرید. می توان از دوستان مدرسه قرآن نیز برای انجام این امر کمک خواست.

ان شاالله با نگارش «مرتضی» و «مجتبی» و ...توفیقات شما افزون گردد. والسلام سوم اسفند نود و هشت.

عباس رفیع ها:

ویژگی این کتاب بُعد بخشیدن به اتفاقات ریز و درشت است که شاید قبلا شنیده بودیم ولی اهمیت آنها را نمی دانستیم. چه بسا اتفاقاتی در نظر ما کوچک و جزئی بودند و با خواندن این کتاب چندین برابر مهم شدند.

 

امیرحسین محمودی:

این کتاب از این جهت باشکوه بود که علی رغم ذهنیت های قبلی، خیلی سراغ اتفاقات خارق العاده نرفت اما با اتفاقات ساده ای که رسول را در جامعه روایت می کرد، همانقدر و حتی بیش از گذشته خارق العاده و شکوهمند بود.

 

خانم خاکپور:

در حال مطالعه کتاب تازه چاپ شده شما هستم. داستان قشنگ نوشته شده و به وضوح از آیات استفاده شده است. کلمات دقیق و بی تکلف کنار هم چیده شده اند. علاقمند به دانستن سیری هستم که در این رابطه من هم بتوانم موفق باشم.

سید رضا سیدسخا:

سلام

خدا را شاکرم برای همه نعمتهای خاص و عامی که که به ما داد نعمت داشتن برادرانی که به ما پیامبر "مصطفی" را به زیباترین شکل ممکن شناساندند. به داشتن شما به خود می بالیم. اجر شما با تک تک حضرات اهل بیت (ع) که کارتان حتما خواسته ایشان بوده

و ما که جز شعف و عرض خدا قوت و دعای خیر برای شما توان دیگری نداریم ولی منتظریم شاید با کتابی دیگر.

 

خانم خوش اخلاق:

سلام علیکم

دیشب کتاب مصطفی را خریدم و در حال مطالعه هستیم. بسیار عالی و دارای حس و حیات است. ان شاالله شاکر این نعمت طیب باشیم. خیلی متشکریم. این کتاب اعمال عبادی خصوصا اعمالی مثل فریضه حج را برای افراد به عملی امت گرا جمعی با درون مایه حقیقی تبدیل می کند. به این فرآیند خیلی کمک می کند. یکی از کارکردهای کتاب این است که نگاه پس زمینه ای عمیقی از درون مایه امت از ابتدای شکل گیری تا بعد، به مخاطب می دهد. به عنوان پیشنهاد جزء رزق های محوری برای حجاج در نظر گرفته شود به گونه ای که قبل و در حین سفر با این کتاب ملازمت داشته باشند. ان شاالله بشود حج امسال مدرسه قرآن هم پیشنهاد شود.

خانم پورصالحی:

من هر بند این کتاب مصطفی را میخوانم می خواهم تشکر کنم و دعایتان نمایم. یادم نمی آید آخرین کتاب که از شوق خواندنش نتوانستم زمین بگذارم کی بوده و چه کتابی...فوق العاده است. الحمدلله الحمدلله خدا قلمتان را به کوثر اتصال حقیقی و ابدی بدهد. واقعا نمی توانم توصیف کنم و نمی دانم چطور می توانم تشکر کنم. دعا می کنم خود حضرت رسول با دست مبارکشان الی الابد دست تان را بگیرد.

 

اکبر واحدی:

چند سال میشه کتابی دست نگرفته بودم... اگرم قرار بود کتابی انتخاب کنم برای خوندن هیچ وقت یه کتاب مذهبی نمی خوندم

ولی کتاب مصطفی عالی بود لذت بردم.

این کتاب از سر رفاقتی که با نویسندش داشتم دوست داشتم بخونم

مقدمش خیلی ثقیل بود ولی کتاب را که شروع کردم به خوندن دو سه روز بیشتر طول نکشید

گاهی از شدت شوق تنم می لرزید این کتاب خیلی خوب خیلی خوشمزه است خیلی حالم خوب کرد

این کتاب بسیار هنرمندانه نوشته شده است. این کتاب انقدر خوب است که وقتی می خوانی گاهی یادت می رود که تو داری یک نوشته می خوانی گویی کتاب برای تو همچون پرد سینما قصه ای را به تصویر می کشد تصویری و شنیداری... کاظم جان به تو تبریک می گم بابت این کتاب چقدر روان چقدر ظریف چقدر ساده می گویی همش به تو فکر می کردم که چگونه با چه حالی این مشَکّل را به گردهم درآورده ای همچون گلیمی زیبا که هزاران رنگ را بافنده گره میزند و خروجی طرح و نقشی زیبا ما می بینیم تو این گزاره ها و قصه ها را مرتب کنارهم چیده ای. بطوری که گاهی راوی در نوشته ها محو می شود... و این لذت مطالعه کتاب را چند برابر می کند.

متن دوم از آقای واحدی:

مصطفی مصطفی...

امروز که چند روز از پایان مطالعه این کتاب می گذرد کما کان قلب و جسم و روحم متاثر این کتاب عزیز است...

کتابی که با دغدغه های ابوطالب شروع می شود، ترس و لرز خطرات جانی محمد و نوجوانی مصطفی

 ابوطالب گویی هیچ کاری ندارد بجز حفظ جان مصطفی او میداند قامت محمد فراتر از زمان است

ابوطالب فوت می کند ولی خدای محد هست...

روزهای مظلومیت و غربت...

و مصطفی ازمظلومیت بهترین مخلوق خدا می گوید...

...دردها زخم ها و...

تلاش او برای امت سازی و حکومت اسلامی تدبیرها و درایت های فرماندهی و رهبری او در اقتصاد فرهنگ سیاست و عملیات های نظامی...

هیچ کدام جدا از هم نیست و این افعال تنیده بهم هست

با مصطفی به حج می رویم با مصطفی در گوشه باغ مرد مسیحی مناجات می کنیم با مصطفی به عرش تاریخ اسلام می رویم

این کتاب تاریخ شفاهی ایام حکومت رسول الله و حیات مبارک ایشان است که نویسنده با هنرمندی تمام مستندات را برای ما بسیار هنرمندانه و لطیف و ظریف بچنش درآورده است

آنگونه که گاهی یادت می رود که تو داری رمان می خوانی همانند فیلمی فاخر به تماشا نشسته ای و حتی گاهی خودت را در آن مکان می بینی

این کتاب همچون فیلمنامه فیلم سینمایی فاخری است که تورا در یک میزانسن مناسب قرار می دهد فیلم نامه ای پر از لوکیشن های مهیج و تاریخ ساز فیلمنامه ای مملو از دیالوگ های بکرو ناب سکانس هایی که شاید خیلی از آنها را نشنیده ای یا اینگونه نشنیده ای

و جذاب تر از آن اینکه خودت را لابلای این همه قصه و غصه و نصرت گم نمی کنی

مصطفی ملموس ترین و روان ترین رمان تاریخی است که خوانده ام

مصطفی را یا امروز می خوانید یا فردا می خوانید

این کتاب سرشار است از مفاهیم غنی و کلیدی اسلام

این کتاب برای معرفی شخصیت ها و پردازش آن ها از تمثیل هایی بجا و بموقع و بسیار خلاقانه استفاده می کند که باعث سهولت و سرعت رسیدن به شخصیت را محیا می کند.

سعید مکرمی:

توضیحات ایشان بسیار جزئی و چند صفحه ای بود...مختصری از آن توضیحات:

خدمت برادر دوست داشتنی ام
آقا کاظم عزیز

سلام
خداوقت میگویم بابت تالیف کتاب «مصطفی ص». خیلی تعارف نمیکنم و حسب وظیفه سراغ بیان نکاتی میروم که از کتاب متوجه شدم. بررسی دقیق یک اثر و احصای نکات آن با یکبار مطالعه به دست نمی‌آید اما سعی کردم با دقت بخوانم و هرجا که از متن بیرون افتادم یا اشکالی دیدم نشانه‌گذاری کنم. ایرادهایی که می‌گیرم به معنی نادیده گرفتن نکات خوب و قابل اعتنای کتاب نیست.

کتاب حتما باید مجدد ویرایش شود.

توی صفحه‌آرایی ایراداتی است که فعلا از آن می‌گذرم. به خصوص که صفحه‌آرایی می‌توانست کمی از بار اشکالات روایت کم کند.

  • کتاب را می توان به سه قسمت تقسیم کرد:
    1. بخش اول تقریبا تا صفحه ۷۴ انتهای بخش ۵ است.
    2. بخش دوم از ابتدای فصل ۶ تا حدود صفحه ۲۳۰ .
    3. بخش سوم هم از صفحه ۲۳۰ تا انتهای کتاب است.

بخش پرقدرت کتاب از ابتدای صفحه ۷۵ است تا همان ۲۳۰. روایت یکدستتر است و مخاطب با یک نظم منطقی با راوی که سوم شخص است همراهی می‌کند. اضافات کمتر است و هرآنچه بخواهد بگوید در خود متن و ذیل روایت آمده است.

در بخش اول زیاده‌گویی فروان‌تری دارد. در بخش یک در بسیاری از موارد اشاره به سوره یا آیه بیرون از ساختار روایت‌گری اتفاق افتاده است انگار مولف می‌خواسته هرطورشده ایندو را بهم وصل کند. در بخش دوم این اتفاق خیلی روان‌تر و در متن روایت محقق شده است. در صفحه ۱۴۳ نحوه اشاره به سوره کوثر با نوع اشاره به سوره علق در صفحه ۴۵ متفاوت است. در صفحه ۱۴۳ اشاره در خود متن محقق شده اما در صفحه ۴۵ صرفا الصاق شده است. خیلی صریح بگویم که در بخش اول و بخش سوم خواننده خیلی راحت می‌تواند پرش کند. یعنی از خواندن یک قسمت صرفه‌نظر کند و به قسمت‌های بعدی برود.  این مورد را چک کردم و بسیاری اینطور خوانده اند.

برخی از خرده روایت‌های متن خیلی ناب و نادر است و در کمتر متنی به آن اشاره شده است. مثل موضوع اقتصادی بسیاری از جنگ های اولیه و سوق العرب شدن مدینه و برنامه‌ریزی اقتصادی پیامبر. اما خیلی پر رنگ نبود. از موضوع فتح مکه خیلی سریع می‌گذرد. ضرباهنگ روایت هم تند می شود. البته متوجه هستم که اتفاقات زیاد است. موضوعاتی چون ماجرای مجازات یهودیان پیمان شکن تا ... .

کاظم عزیز

گمان بنده براین است که شما احتمالا می‌خواستی از صرف بیان یک روایت تاریخی عبور کنی و گزاره‌های معرفتی و طهارتی را هم به آن اضافه کنی. اما در بخش اول یک بلاتکلیفی در فرم وجود دارد. انگار خلبان هواپیما نمی‌داند بپرد یا همچنان دور موتور را چک کند و منتظر است.  در بخش دوم خوب پرواز می‌کند. کما اینکه سرعت خواندن دراین بخش افزایش می‌یابد. گزاره‌های طهارتی و معرفتی بیشتر در فرم نشسته و مخاطب حس اندرزدهی و پندگویی نمی‌کند. در بخش پایانی برای فرود هم این اشکال وجود دارد.

من خودم از کتاب استفاده کردم و خرده روایت هایی دیدم که کمتر شنیده یا اصلا نشنیده بودم یا از آن زاویه روایت و داستانی نخوانده بودم؛ مثل داستان یهودیان مدینه، قدرت اقتصادی مسلمانان و سوق العرب شدن مدینه و ... .

امیدوارم توانسته باشم نظراتم را منتقل کنم.

اگر کمی تند شد عذرخواهی می کنم. جسارت شد.

در پناه امیرالمومنین علیه‌السلام باشی که کاشف‌الکرب بود از وجه رسول رب‌العالمین

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۵۳
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

اولش که نگارش این کتاب شروع شد، دغدغه ام مخاطبان خارج از کشور بود.

ادبیاتم سخت است اما در این کتاب ساده نویسی را تمرین کردم.

به فصل های پنج و شش که رسید، شاید ساده نویسی رها نشده باشد، اما فشردگی حوادث اجازه نداد که به سبک و سیاق فصل های اولیه پیش بروم.

در ادامه رسما فصل های مربوط به مکه و مدینه از هم متمایز شدند.

شاید به دلیل تمایزی که در واقع بین این دو فضا وجود دارد. به هر حال آخر کار زیاد از یکدست نبودن کار ناراحت نشدم. چون برای مخاطب مفید بود.  انگار که مخاطب در یک سیر طبیعی و با شیبی ملایم  از سادگی به سمت پیچیدگی حرکت نماید و بهتر این دو هوا بودن مکه و مدینه را بفهمد...

در سراسر کتاب ترسم از این بود که در گرداب باشکوه حوادث متعدد قرار بگیرم.

اما یک چیزی وجود داشت که در این عدم لغزش کمک می کرد، کتاب بعدی ...

پیش خود گفتم کتابی که درباره حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته شود، دقیقا در همین دوره است و با همین حوادث؛ اما زاویه خانواده و به ویژه مسایل مربوط به بانوان بماند برای آنجا...

کتاب دومی که نگفته های اولی را جبران کند.

به هر حال حاصل کار شد چیزی که الان هست.

در مراحل انجام کار شش نفر خیلی اثر گذار بودند و نظراتشان مورد استفاده قرار گرفت. برادر عزیزم آقای دژبخش، خواهرهای محترم خانم ها میرزایی و قاسمپور و پائینی و برادر بزرگوارم آقای جمالی...

از این عزیزان تشکر می کنم.

 ان شاالله در آینده سعی می کنم برخی از نظرات دوستانی که قابل دانستند و  پس از مطالعه کتاب نکاتی فرمودند  را، تدریجا به اطلاع برسانم ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۳۸
کاظم رجبعلی