بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
ترمی که گذشت توفیق داشتم در کارگاه زبان تمثیل در جهاد نرم حضور داشته باشم به نظرم برپایی این کارگاه ضرورت داشت. هم تلطیف ذائقه برای دوستان مدرسه قرآنی بود هم مشق در عرصه ای که به اندازه خودش بدیع می نمود و هم برکات آشنایی با زبان تمثیل را داشت. زبانی که از ضروریات یک معلم است. زبان تمثیل سری در آسمان و ریشه ای در زمین دارد چون میتواند مفاهیم عقلی را ملموس کند اثرش درک شهودی حقایق است و البته ایمان زا و زمینه ساز تعقل و تفکر است. خودش نوعی سبک زندگی است مدلی از زندگی توحیدی را نشان می دهد که در نهایت سادگی آدم ها در آن میخورند میخوابند ازدواج می کنند بچه دار می شوند نوه دار می شوند پیر می شوند و میمیرند مثل بقیه آدم ها اما...
اما همه این شئون توحیدی است و در نهایت عمق و معرفت است. مومن بودن فانتزی مثل بعضی قصه ها و فیلم ها نیست روی رو است اما فراتر از تصور و خیالت عمق دارد...
9جلسه برگزار شد شاید یک روز مثل کلاس نهج البلاغه این جلسات را هم ثبت کنم. فعلاَ مجالش نیست. 5جلسه به عهده خودم بود آشپزی و خیاطی و باغبانی و فیلم برداری و نهایتاَ خواب و رویا وجه مشترک همه این موارد لایه برداری از یک موضوع به ظاهر عادی در مراتب تدبر در هستی بود. قرار شد هر کس که یاد گرفت موضوعی را تعیین کند و خودش ارائه دهد حاصل آن تا امروز چهار جلسه شد: طب و زنبورعسل و خوشنویسی و قالی بافی البته یکی از یکی قوی تر و بهتر خدا میداند چقدر لذت بردم...
برپایی این کارگاه وابسته به داوطلب برپا کننده است به خاطر همین اگر داوطلب ارائه بحث پیدا شد جلسه هم تشکیل می شود. در آخرین جلسه یعنی کارگاه قالی بافی که توسط خانم کاظم لو به خوبی ارائه شد یکی از شرکت کنندگان متنی ادبی نوشت اصلاحاتی روی آن انجام شد از آنجا که این متن به غایت زیبا و دوست داشتنی از آب در آمده آن را روی وبلاگ گذاشتم تشکر میکنم از سرکار خانم میرامینی به خاطر این متن قشنگی که خودش یک تابلو فرش ادبی است!
بسم الله
داری برپا کرد به نام زمین و شاهدی فرستاد برای به مقصد رسیدن، برای دارالقرار، تا نقشهای داشته باشی تا هر گره و رج که بر ساحت معرفت و اعمالت میزنی راه گم نشود!
دوتا آبی سه تا سبز چهار تاارغوانی
در صفی از وسائط بهرهمند از ابزار نعمت و رزق شدی وشکر تو وسعت یافتن توست
سه تا لاکی دو تا مشکی چهارتا آبی
بباف نقشه وجودت را تا ذاکر شوی که بقایت به ذکر توست و حضوری که اگر پیوسته داشته باشی گسترده میشوی
تار تارِ وجودت را با تسبیح پود بزن و گاه برگرد به نقشه راهت به فطرتت نگاه کن ببین چه بافته ای ؟
چهارتا مشکی دو تا لاجوردی سه تا ارغوانی
زمینه رنگهای به کار رفته در فرش وجودت را خشیت قرار بده تا در بیرنگی و رنگ پریدگیاش رنگهای دیگر جلوه کنند که اعمال و وظایفِ رنگ به رنگت در اخلاص مجال بروز مییابند
چهارتا سفید سه تا سفید دو تا سفید
راستی خامههای بندگیت را خوب گره زدهای؟ تقوا داشتهای تا همه تار و پود وجودت استغفار و تسبیح باشد؟
مانوسی به این دار و این در اقتضای تو بود در اقتضای انسان بودنت!
اما باید که برداری قیچی تسلیم را و تا قبل از آنکه بریده شوی قطع تعلق کنی...
که چون سر بالا کنی، خداوند خریدار است!
سی و چهار تا الله اکبر سی و سه تا الحمدلله سی و سه تا سبحان الله