.

بایگانی

سوره عسل

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

دو نفر بودند که با هم حرف می زدند. یکی خدا و یکی بنده. کلام خدا رحمت بود؛ توحید ناب؛ که در دهان بنده، عسلِ تقوا می شد.
بنده که خاصیت کلام خدا را دید، مسافر صحرا و دشت شد، بارش را بر روی انعام گذاشت و راهی شد هر درخت و کوه و کندو را پایگاه خدا کرد...
طاغوت خواست شیرینی عسل را تلخ کند زهر شرک همراه داشت
بنده ترسید!
خدا گفت: وقتی با من هم کلام میشوی از شیطان به من پناه ببر...
بنده دیگر نترسید؛ همه جا امر خدا را اجرا می کرد. مدتی که گذشت...دیگر هر کوچه ای شربت داشت؛ ایستگاه صلواتی!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۱۱
کاظم رجبعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی