.

بایگانی

توحید، کامیابی تمام نشدنی

سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۱۸ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها


دو نفر با هم صحبت میکردند؛ دو نفری که خیلی با هم فرق داشتند؛ یکی خدا بود و یکی بنده. هر چه بیشتر هم کلام می شدند، بنده بیشتر احساس می کرد که خداوند معادلی ندارد. بنده فهمید که می تواند آیات خدا را تصدیق کند.چون تکیه گاه های خدایی معادل دیگری ندارند. فهمید وقتی ذکر خدا را بر هر چیزی که خدا اجازه خوردنش را داده بود می برد، آن چیز خواستنی و خوردنی می شود. چون شیرینی ذکر خدا معادل دیگری ندارد. بنده گفت چقدر رحمت خدا گواراست.
ابلیس با طعنه گفت: کامت زیاد شیرین نخواهد ماند؛ خدا با این همه بزرگی، میتواند اراده کند و رحمتش را بردارد آن وقت تو می مانی در تاریکی...خواستی، یک عمل زشت را امتحان کن!
خدا گفت: من بر خودم رحمت را نوشته ام، من ضمانت می کنم _و ضمانتنامه اش را هم فرستاد(نزول سوره انعام)_ برای پذیرفتن هر بنده مؤمنی که عملی زشتی را از روی جهالت انجام داده باشد.
بنده فهمید هیچ وقت نباید تلخی عمل سوء را بچشد، اما خیالش هم راحت بود که شیرینی هم کلام شدن با خدا، بادوام و افول نکردنی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۴
کاظم رجبعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی