چه کسی را می خورند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
هر کس از خدا رضا شد مثل آبِ روان است. همه او را میخورند. همه او را
مینوشند و لذّت میبرند. کسی که از خدا رضا شد دیگر سخط نیست، غصّه و
هجران نیست. بَعدُ الرِّضا لاسَخَط.
لایَملکُ لنفسه نَفعا و لاضَراً
(مستدرک الوسایل جلد 5 ص 120)، نه احتیاج دارد نفعی به کسی بدهد و نه اینکه
ضرری از کسی به او میرسد. کسی که رضاست اوراق شده است. قطرهای بود که به
دریا افتاد و دریا را قبول کرد. قطره که بود از دریا میترسید. بلکه نه!
می گفت من آبم. یعنی چرا به دریا بروم؟ نمیدانست دریا هم آب است. تا
فهمید، به دریا افتاد.
مومن مثل ماهی است که وقتی به دریا میرسد از
دست شخص به آب میجهد. هیچ نمیگوید منِ چهار انگشت ماهی، در این اقیانوس
که اگر کشتی یکسال در آن سفر کند به جیای نمیرسد چه خواهد کرد، در آب
میجهد. مومن هم این طور است. آنقدر رضای خدا را دوست دارد و آنقدر محبّت
محبوب را دوست دارد، مثل یک ماهی میماند که به آب رسیده است. ماهی دست کسی
است که او را از آب گرفته است، اما تا دریا را میبیند درون آب میبرد.
مخصوصاً اگر او را کمی هم شل گرفته باشند. درون آب میپرد. هیچ نمیگوید به
دریای افتادهام که حد ندارد. کیفش به راه است و آفت ندارد. همه جا میرود
و همه جا میگردد. ذکر خدا مثل آب است و مومن هم تشنه است. ذکر خدا مثل آب
نیست، خود حقیقتّ آبهای عالم است. مومن که به این آب افتاد سیر میشود.(حاج اسماعیل دولابی)