.

بایگانی

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

هفت هشت سال پیش به بهانه سوره مبارکه توحید تئاتری آماده شد که الان فایل صوتی آن یادگار مانده است. در این تئاتر به روش و منش علی(ع) که ناشناس و شبانه غذا برای نیازمندان می برد پرداخته شده است. آن زمان به نظرم رسید که این مضمون خیلی خوب می تواند واژه "هو" را در سوره توحید تبیین کند. بازیگر حرفه ای که نداشتیم به نظرم رسید صدا ها ضبط شود و با سایه هایی از بازیگران صحنه ها را نمایش دهیم باید پرده ای سفید می زدیم و از پشت آن نور می تاباندیم نمی خواستم تئاتر صرفاَ تاریخی باشد از طرفی همیشه فیلم ها و تئاترهایی که در آن شخصی از زمان عبور می کرد و به گذشته یا آینده می رفت را دوست نداشتم یک جوری بود توی ذوق می زد. چه لباسی می توانست هم برای گذشته باشد هم حال و هم آینده؟ لباس احرام برای افرادی از آخر الزمان که طرف دیگر پرده باشند با کاسه هایی در دست و واکنش هایی که گاهی نسبت به راوی در فایل صوتی نشان دهند گاهی از ویدیو پرژکتور عکس کعبه روی همان پرده می افتاد و... بماند اینکه آن روز هم تاباندن نور خوب از آب در نیامد و هم صدا خوب نبود و هم اصلا بازیگری برای جلوی پرده نداشتیم تا لباس احرام تنش کنیم و البته فایل صوتی که اشکالاتی داشت دو ستاره ای که در آسمان کعبه باید با هم حرف می زدند و در واقع سر نخ داستان را دست مخاطب بدهند از رابطه دو طرف پرده بگویند ناراضی از متن بودند تا جایی که متن را تغییر دادند(در فایلی که اکنون گذاشته شد گفتگوی آنها  حذف شده و نیست) من که تقریبا به جای چند نفر صحبت کردم واقعا در نقش پیرمرد صدایم به پیرمرد بد صدایی تبدیل شد دوستی که جای علی(ع) حرف میزد تکه ای از دیالوگش از دست رفت و به جای او هم صحبت کردم راوی و بقیه صداها خوب از آب در آمد به خصوص صدای محمدرضا اخوت که نقش کودک یتیم را داشت. به هر حال تئاتر خوبی نشد اما ایده و فایل صوتی اش هنوز هم شنیدنی است... 

دانلود فایل صوتی تئاتر

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۱ ، ۲۲:۱۸
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

جداَ نظراتی که حضوراَ به حقیر گفته شد و یا در کامنت گذاشته شد خیلی خوب و راهگشا بود این شد که جلسه ششم را  که نسبتاَ متن های بیشتری داشت با همان سبک جلسه پنجم در وبلاگ قرار دادم تا باز هم چشم های تیز بین دوستان ظرافت های لازم را گوشزد کنند. دوستان در مطالعه این جلسه نیز به این نکته دقت داشته باشند که جمع متن­های یاد شده چقدر توانسته فضای کلاس را برایشان تداعی کند و حتماً در نظرهایی که می­گذارند، به این نکته نیز اشاره کنند.

دوربین اول:

کاظم رجبعلی

به تجربه و تحلیل برایم ثابت شده است که یک کلاس یا هر کار موفقی نیازمند کاری است که نسبتش با آن کلاس یا کار نسبتِ ملکوت و آسمان به زمین باشد. اصلاً حیات مادی و معنوی انسان وابسته به الهام است و چه ساحت الهام بخشی بالاتر از کلاس ختم مفهومی قرآن؟یک کلاس که در آن قرآن محض باشد عنوانش نام سوره های قرآن باشد فرقی نمی کند مسئولیت اداره آن کلاس با تو باشد، مثل کلاسی که دوشنبه­ها صبح برگزار می­شد و یا کلاسی باشد که مسئولیتش با دیگری است. آنچه در این کلاس ها حس می­شود نه محوریت متکلم و نه مخاطب، بلکه محوریت با همان سوره ای است که صدای نفسش را می­شود شنید و بازدم معطرش به صورتت برخورد می­کند. بگذریم که آن روز صبح این سوره لقمان بود که شرف داده بود بیچاره ای مثل من. بحث متمرکز بر حکمت شد و شکر و آیات سوره ای که تاظهر زائر کویش بودیم.

و البته در گوشه ذهنم دنبال مرور و انتخاب ضروری ترین محتوای که بعد از ظهر در کلاس جهاد نرم باید مطرح می­شد.

حال جناب لقمان جالب بود کلماتش، کلمات خدا شده بود هم در نگاه کلی که کلام او آیه های قرآن بود و هم در سیاق ظاهری که تقریباً یکی در میان او می­گوید و خدا می­گوید، خدا می­گوید و او می­گوید تا جایی که تفکیکش برایت مشکل می­شود این حرف جمله لقمان است یا خدای لقمان! دهان مبارک این عزیز کام خدا بود. و خدا از دهان او سخن می­گفت و در حالی که پیامبر نبود، معرفی کننده ساختار نبوت شد که حکمت ساحتش ساحت وحی است. انتخابم را کرده بودم باید بعد از ظهر امروز همه حکمت را در حد و اندازه خودمان تجربه می­کردیم باید ساختاری را پیدا می­کردم که عملاً خداوند حرفش را در دهان ما بگذارد. یاد نماز جناب جعفر(ع) افتادم شکل نماز خیلی شبیه چیزی بود که می­خواستم چهار رکعت که برای هر تغییر حالتی به حالت دیگر پانزده مرتبه تسبیحات اربعه لازم است! پس باید هر کسی پیش و پس هر عبارتش دعایی بکند! دعاها باید ناظر به خیر خواهی نسبت به دیگران باشد و معطوف به خواست های خصوصی نشود. احتمال دارد برخی به سمت دعاهایی بروند که از حفظ هستند یا مثلاً صلواتی بفرستند و کار را از سر خود باز کنند پس باید دعاها بداهتاً و نیز خلاقانه باشند. اینطوری چند اتفاق می­افتد اولاً جنبه رأفت و خیرخواهی ملکه خواهد شد. مجاهد رئوف است، بنده های خدا، بنده های خدای او هستند! کسی که خیر دیگران را بخواهد واسطه خدا است و خدا با دست و زبان او عمل کرده و سخن می­گوید. اینطوری اگر کسی از جلسه گذشته سوء برداشت هم کرده باشد، ذهنیتش اصلاح می­شود. ثانیاً اینطوری همه دائم الذکر می­شوند اتصالی دائمی با خدا ثالثاً زود نبض را پیدا خواهند کرد و ان شاءالله هر دعایی که نسبت به کسی در نگاه اول به ذهنشان جاری شود، همان درست ترین نیاز مخاطبشان خواهد بود و البته نیاز خودشان. رابعاً ذهن طراح و تیز پرواز و پر جولانشان در آسمان خدا پرواز خواهد کرد یعنی هر جایی نمی رود در حالی که محدودیتی برای پرواز ندارد. راستی اجرای چنین عملیاتی در کلاس حتماً ریتمی کُند دارد و نیز نیازمند تمرکز و انرژی زیاد است و این برای دوساعت یعنی کلافگی پس حتماً باید قبل از اجرا، آمادگی لازم ایجاد شود. نمی دانم کار به ثمر خواهد رسید یانه؟ به هر حال توکل بر خدا...

  

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۰۴:۱۲
کاظم رجبعلی