.

بایگانی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

داشتم فکر می کردم اگر در دایره واژگان «کسی که» را نمی‌داشتیم چه می‌شد؟ کسی که، انگار خودش پاسخ یک پرسش است پرسش چه کسی؟چه کسی این کار را کرده است؟ سراغ چه کسی را باید بگیرم با چه کسی موضوع را مطرح کنم؟ و...

اگر هدیه‌ای را دریافت می‌کنیم، بی‌اختیار می پرسیم چه کسی این هدیه را داده است؟

در وحشت و تنهایی هیچ حقیقتی به اندازه تصور یک کَس، آرامش بخش نیست

کسی اگر نبود ملاقات معنا نداشت

کسی اگر نبود، مأنوس شدن معنا نداشت

کسی اگر نبود همه بی‌کس بودیم

کسی اگر نبود یاوری نبود

کسی اگر نبود، من تو او ما شما ایشان معنا نداشت که هر ضمیری مرجع می‌خواهد و هر موصولی به صله‌ای برمی‌گردد!

کسی اگر نبود هیچ چیز نبود....

که همه چیز آثار کسی است

عالم پر است از آثار کسی که...

فرمانروایی همه چیز به دست اوست که فرمانروایی درک کسی است دارای تسلط در مقیاسی وسیع

مرگ و زندگی را آفرید تا میدانی برای اعمال ما باشد که احسن عمل عرصه تجلی نیکوترین کس است

کسی که آسمان را با تمام مراتبش خلق کرد تا بالارفتن و پایین آمدن خلق شدن و به کمال رسیدن معنا داشته باشد که تدبیر بی نقص آسمان‌ها عرصه تجلی  کامل ترین کس است

کسی  که کَس بودن را به هیچ روی دریغ نمی‌کند. و این گونه بودنش یعنی که رحمان است. کسی که رحمان است.

۲۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۵۸
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

 

جلسات گردان ادبی همیشه برایم مغتنم بوده چند هفته ای هست که گردان ادبی در ساحت سوره ملک قلم می زند. متنی از خانم شریعتمداری دیدم که با کمک گرفتن از تعبیر «والطیر صافات...»در سوره مبارکه، نسبتی برقرار کرده بودند میان این آیه با نماز  جناب جعفر بن ابی‌طالب(ع)معروف به جعفر طیار! از این تعبیر خوشم آمد قبلا هم استعاره‌ای از خانم لاهوتیان در ذهن داشتم قریب به مضمون قلب و استعاره ایستادن در آن، این دو تا دکمه کافی بود برای پرداختن به متن پیش‌رو که به مدح جناب جعفر(ع)در سوره ملک می‌پردازد. حقیر از قبل ارادت فراوان به جناب ایشان داشتم اما شخصیت ایشان به روایت سوره ملک استثنایی است!  در مورد جناب جعفر(ع) همین قدر کافی بگویم که برادر امیرالمؤمنین(ع) بودد و همسر اسماء بنت عمیس که فرزندی به نام عبدلله از او آورد عبدالله همسر حضرت زینب(س) است. مسئولیت مهاجران به حبشه بر عهده جعفر بود که گفتگوی شورانگیز و قرآنی او با نجاشی مشهور تاریخ است. سال هفتم به مدینه بازگشت(در بحبوحه جنگ خیبر) پیامبر(ص) خطاب به او فرمود: نمی دانم از آمدن تو خوشحال باشم یا فتح خیبر چندی بعد در جنگ موته که میان سپاه اسلام و امپراتوری روم بر پاشد دو دستش قطع شد و به شهادت رسید. در عظمت او همین بس که پیامبر(ص) او را طیار(پروازکننده در بهشت)خطاب فرمود. آن حضرت قبلاً ایشان را مفتخر به نمازی کردند که به نماز جعفر طیار معروف است. شخصیتاً یک سردار با نبوغ نظامی و ایمان عمیق بود که پیامبر همیشه عملیات‌های راهبردی و در افق دورش را به او می‌سپرد. از این رو با رصد کردن او تا حدی می‌توان سر از اندیشه‌های نظامی و تبلیغی رسول مکرم اسلام(ص)در آورد. به تعبیر روشن تر و در مقام تشبیه یک تنه سپاه قدس بود برای رسول خدا(ص)!

   

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پریدن با شکوهت، طیران توحید است که هر بار توحید، اراده مُلک و وسعت قلمرو کرد، اول تو را به پرواز درآورد!  یک روز تا حبشه و یک روز تا روم و روزی تا طبقات هفت‌گانه آسمان!

موت و حیات بال‌های پریدن تو،‌اند  و هر دستی که از این خاندان بریده شد، عزت و مغفرت به اهتزاز درآمد و احسن عمل میدان یافت!      

طیارِ تیز پروازِ وحی، چشمها نه یک مرتبه که به دفعات درمانده‌اند از دنبال کردن مراتب بلند تو، که هرکس به هر طبقه‌ای از طبقات هفتگانه آسمان راه یافت، آنجا پری از بالهای مبارک تو دید!

پرهای ریخته‌ از مرگ و حیاتت آذین آسمان دنیاست؛ درخشش تیز مصابیحی که رجم شیطان‌هاست!

تو رجم هر شیطان بودی چون همیشه تماماً به میدان می‌‌آمدی که هر گاه سرداری تماماً به معرکه وارد شد تعقل و شنیدن به میدان ‌آمده است و حجت  به این تمامیت بر همه کس تمام است!

تو که به میدان می‌آمدی سؤال‌ها فراوان می‌شد که کیست آن که حقیقت زمین است در امان و ثبات؟ و حقیقت آسمان و پرواز و یاری  و رزق و هدایت کیست؟ و این همه شکوه، واگویه‌ای از خشیت قلبی کسی است که آمدنش دل‌ها را به خشیت وامی‌داشت!

نذیر که تو را می‌دید قلبش به احترام می‌ایستاد و با دلی آرام به نماز جعفر، قامت می‌بست!

نذیر تو را حجتی برای شکر می‌دید و سمع و ابصار و افئده در دیدار تو با نذیر موضوع گفتگو می‌شد!

تو محشری در چشم نذیر که حجت حشر از این منظر، پراکندن پرهای ریخته توست!

تو را نذیر وعده تحقق یافته خدا می‌دانست که با وجود تو، حجت تمام بود برای هرکس که بخواهد نذیر محض را بیابد!

برای تو نذیرِ محض ترجیح داشت بر هلاکت و مرحمت که حجت تو بر ملاک ضلالت و هدایت توکل محض است در معیت محض با نذیر!

تو ماء معینی برای لبهای خشکیده نذیر و در منظر نگران نذیر، کفین تو معنای موت و حیات دارد که وای اگر آب علقمه دستانت فرو بریزد!

نذیر تو را به پرواز درآورده بود یک روز تا حبشه یک روز تا روم یک روز تا کربلا!  



۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۴۳
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

دوم دبستان بودم که معلم گفت چه کسی می‌تواند یک داستان برای بچه ‌ها تعریف کند؟ من هم همیشه برای چند کار داوطلب بودم پشت بلندگو رفتن و حرکت جمعی ایجاد کردن و تکه انداختن!

این بار نوبتِ پشت تریبون رفتن بود؛ داستان قوز بالاقوز را تعریف کردم. اول در مورد قوز، گفتم که منظور از آن چیست و بعد از خزینه های قدیم گفتم که نوعی حمام عمومی بود و دو پیرمردی که قوز داشتند یکی از آنها احمق بود و آن دیگری آدم موقعیت شناس بود.

پیرمرد موقعیت شناس در تاریکای صبح رفت خزینه آنجا متوجه شد مراسم جشنی برپاست پرسید چه خبره؟ گفتند: عروسی دختر شاه پریان است در شادی آنها شرکت کرد و آنها برای قدردانی قوز او را از پشتش برداشتند. فردای آن روز شایدهم چند ساعت بعد که پیرمرد دوم او را دید علت این اتفاق خوب را پرسید و او هم ماجرا را گفت از فردای آن روز، پیرمرد احمق هر روز خزینه می‌رفت تا...

بالاخره یک روز سرو صدایی را شنید و بدون مقدمه شروع کرد به حرکات موزون! غافل از اینکه مراسم مراسم عزای دختر شاه پریان بود نه عروسی. این شد که قوز پیرمرد قبلی را هم روی قوز او گذاشتند و شد قوز بالاقوز!

خدا شاهد است حالم به هم می‌خورد از اینکه شبیه تحلیل‌های  رایج بخواهم از سیاست و از دولت و غیر آن بگویم. اما سینه‌ام تنگ می‌شود وقتی که سیاسیون باسواد نمی‌فهمند و یک بی‌سواد با تحلیل دوم دبستانی‌اش بتواند تشخیص دهد که سبد کالا و حواشی آن معنای ویژه‌ای دارد یک معنای سیاسی و بین المللی. احمق همیشه خائن است!      

 

۱۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۲۸
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها


امیرحسین محمودی یکی از برادران کم سن و سال من است پدر بزرگ صدایم می‌کنند غیر از اینکه مداح خوبی است اخیراً در گردان قمر بنی هاشم(ع) و در کنار دوستان دیگرش کولاک  کرده اند کارهایی که خودش و دوستانش انجام می‌دهند یکی از یکی جالب تر است تازه ترین کار امیر حسین متنی است که در بستر سوره مبارکه بلد برای دوستی ها و جمع خودشان نوشته است. به نظرم متن خوبی شده اما خوبتر وقتی است که این نوشتن ها جریان بی تکلف داشته باشند آنقدر بی‌تکلف که وقتی متنی نوشته شود این احساس که فضا تنگ شده، به وجود نیاید. ابتدا متن امیر حسین را می‌گذارم و بعد مرقومه ای که برایش نوشتم. مرقومه ای که شاید کمی تند به نظر بیاید.                     

در این سوره قراره برای انسان یه سری اتفاقات شگفت انگیز بیفته یه سوره ی هیجان انگیز که تو باید هر لحظه انتظار یه حرکت نو و تازه از خودت داشته باشی و منتظر یه جواب یا عکس العمل خیلی عجیب تر از سمت صاحب خودت.

به این سوره از سمت و سوهای مختلفی میشه نگاه کنی من این بار میخوام برادری هامونو با این سوره بسنجم که البته تا الان اینکارو با معیار های مختلفی انجام دادم مثل شهدا و سیره ی شهدا ومعرفت های جبهه و جنگ وحدیث از معصومین علیهم السلام و ... اما یادم نمیاد متاسفانه با قرآن اینکارو کرده باشم.(البته اونام جدا از قرآن نیست ولی...)

این سوره که به گفته ی استاد رجبعلی کماندو ساز توحیدی هم هست یک سیر جالب داره که من بنا رو بر این میزارم که دوستان لااقل یکبار معنی سوره رو مطالعه کرده اند.

اول اینکه رفقا آیا برادری های ما قسم خوردنی هست یانه؟اونقدی ارزش داره که بتونیم قسم حضرت عباس(ع) روش بخوریم؟آیا هر عید غدیری که دست تو دست هم میخونیم اخیتک فی الله وصافیتک فی الله ... شروع یه سال جدیدی برای پرونده ی برادری هامون هست یا نه؟

از طرفی مجموعه ای که ساخته شده تا ما تو اون رشد کنیم بزرگ شیم یا شاید هم انشاالله شهید شیم بخاطر حضور ما قسم خوردنی هست یانه؟اصلا ما سازنده های این بستر هستیم یا نه؟

توی سوره جایی بحث از اینه که در راهه خدا با میل و رغبت ثروت خرج شده یا با بی میلی و منت تا حالا به این فکر کردیم شده تو برادریامون منت گذاشته باشیم یا از رودرواسی طرف مقابل از خودمون مایه گذاشتیم؟یا اصلا زور داره برا مون خیلی جاها خودمونو فدا کنیم میگیم یکی دیگه پیدا میشه ولش کن و امثال اینها...

وقتی تو دو راهی لا اقسم بهذالبلد و انت حل بهذالبلد قرار میگیریم جز کدوم دسته ایم؟اونایی که اونقد ارزش برادری کردن و فهمیدن که تو حِلّ حضور خودشون غرق میشن و آیینه ی برادر خودشون تو گردنه ها و عقبه های دنیا یا اونایی که حرمت میشکنند و حتی ارزش اون سرزمین و که من اینجا همون مجموعه خودمون در نظر میگیرم و با  بی خیالی شانه خالی کردنشون از بین میبرند؟      

اگه ما بتونیم تو این گردنه هایی که پر خوف و رجاست و پشت اونو فقط صاحبمون میدونه آیینه های محدبی بشیم برای برادرامون اونوقت که یک دفعه اون حال عجیب و که خدا وعده داده بهمون بدن و سر بالا بگیریم ببینیم خودمونو و دوستانمونو اصلا شهرو مجموعه مونو که داره همینطور به خیمه اهل بیت علیهم السلام نزدیک میشه و به دستور صاحب الزمان(ع)گردان قمر و نواب و... شایدم لشگر صاحب الامر(عج) دستور میگیره که پشت سر امام زمان(ع) از کعبه تا کربلا راهی شه و... .

ما طبق این سوره تو این گردنه ها باید لسان و شفتین و عینین هم باشیم اونقدی باید خودمونو یتیتم از ندیدن امام عصر(ع) ببینیم که نیازمند زبان و دهان وچشم های برادرای خود باشیم که این دین تو مسیر گردنه مارو از لغزش ورشد نکردن باز میداره و یه سری باید ها برامون تعریف خواهد شد وبا گرا دادن های درست این عقبه هارو رد کنیم و اونقد ارزش پیدا کنیم که صاحبمون به مجموعه ی ما قسم بخورد و اون موقع است که تو کویر نداشتن های خودمون اینبار نه به واسطه ابزار خاص یا شی باارزش بلکه به واسطه افراد مجموعه کعبه ی مجموعه های دیگر باشیم مگر مکه به واسطه آب آباد شد نه به واسطه پیمبر(ص) آباد شد ما هم به وسیله برادری هامون ارزشی بشیم اون موقع بدون سپر هم میشه جنگید چون محبت حرزی است بین ما و تیر و حسد و کینه ی دشمن.

از طرفی اگه بدون چشم داشت این گردنه هارو بگذریم اونم بخاطر خدا و اونقد سختی بکشیم که بقیه مارو بدبخت خطاب کنند و ما تو شیرینی اون سختی ها غرق شیم میبینیم که یک دفعه کعبه ای بنا کرده ایم که همه بخاطر طواف کردنش از همه جا میان و میزان سنجش و ارزش قرار میگیریم اونوقت جز ثم کان الذین... میشیم که یک بلد آمنوا بنا کردن که خوب یتیم های شیعه رو میشناسند.

اگه  تو این عسرها جون کندیم یسر ما این باشه که جا پای ولی خدا میزاریم با حضرت فکر میکنیم اشک میریزیم میخندیم راه میرویم و... .انشاالله با یاری رهبر تا ظهور حجت...

امیرحسین محمودی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

برادر عزیزم متن قشنگت را خواندم  خواستم بگویم آفرین اما...

اما ترسیدم چون جنس این متن نوشتن ها، اینطور نیست که هر یک دانه‌اش آفرین داشته باشد. نوشتی که نوشتی اصلا وظیفه‌ات بود. منت سر خدا نداریم نوشتن حداقل کاری است که بعد  از فهمیدن می‌توان انجام داد. خدایی سر ما منت دارد که این سوره را در اختیار ما قرار داد. میفهمم که این برخورد سرد و نامرد است اما برادر در عرصه جهادی که همه نه برای جان دادن بلکه برای نوشتن ناز می‌کنند، دست مریزاد برای کسی است که 114متن برای 114سوره بنویسد آنوقت اگر منتی سر خدا نداشت یک آفرین دارد!

برادر برای هر چیز علامتی است و علامت منت نگذاشتن من و تو متن های بعدی است!

راستی متنت خیلی خوب بودآفرین! 

 

 

۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۲۲
کاظم رجبعلی