.

بایگانی

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

   در بیانیه موسوم به گام دوم، مقام معظم رهبری(مدظله) از ملت ایران به عنوان ملتی ممتاز نام برده است؛ ملتی که مردمی ­ترین انقلاب را به ثمر رساندند.

به نظر می­ رسد که زاویه­ ای از نگاه ایشان، اختصاص دارد به وجود انقلاب اسلامی به عنوان معیار، که ارزش­ های والای ملت ایران را قابل ارزیابی و شناسایی کرد. در این نگاه، انقلاب اسلامی به عنوان پدیده­ ای برخاسته از این ملت، هم از جهت شروع و هم استمرار، ظرفیت بالایی را از ملت ایران را به نمایش گذاشته است.

ملّتی که انقلاب کرد(یعنی مرحله ایجاد و شروع یک حقیقت باعظت) و ملتی که در طی 40 سال به آرمان­هایش خیانت نکرد(ظرفیت با عظمت این ملت در استمرار و صبر ).

با وجود چنین تحلیلی، اهمیت یک شناخت تدبری از تاریخ ملت ایران و ظرفیت­های برجسته آن و حتی نقاط ضعفی که این انقلاب را تا سال 57 به تأخیر انداخت بیش از هر زمان برجسته می­ شود. در این راستا ضرورت دارد نکاتی مورد توجه قرار بگیرد که مرور آنها بتواند مقدمه لازم را جهت استمرار و شکوفایی انقلاب اسلامی مهیا نماید. زیرا ضرورت دارد این انقلاب در گام دوم خود، به فکر جبران خلأهایی باشد که ممکن است برای او در الگوسازی کلان برای تحقق انقلابی جهانی ایجاد اشکال نماید. از فحوای کلام مقام عظمای ولایت اینگونه فهم می­ شود که گویی انقلاب اسلامی خود، خمینیِ انقلاب­هاست که این بار نه توسط مردمی در یک سرزمین، بلکه به همت مستضعفان سراسر جهان، در حال تحقق است. و به عنوان بخشی مهم و مؤثر از حاکمیت جهانی موعود و منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج)، محسوب می­ شود.

برای این منظور ابتدا باید بررسی شود چرا برای دو هزار و پانصد سال، در این کشور شاهان حاکم بودند و چه چیز ضامن این سلطه طولانی بوده است؟چه شد که این رشته از هم گسیخت؟ و احیاناً چه نقاط ضعفی از آن دوران همچنان می­ تواند برای این مردم خطرآفرین باشد؟مردمی که گفته شد اجزاء پیکره یک الگوی مناسب را باید بسازند. در ادامه نوعی معرفی از ایران و تاریخ آن و ظرفیت­ های موجودش مطرح می­ شود که می­ تواند پاسخگوی به این سؤالات باشد. یعنی مخاطب بعد از مطالعه این بررسی، خود خواهد توانست به آن سؤالات پاسخ دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۰۹
کاظم رجبعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

اگر به اصطلاحات باب شده بین ما دقت بشه می فهمیم خیلی هاشون مربوط به یک شغل و تخصص هستند. مثلاً از آب گذشته احتمالا برای دریانوردهاست...بچش...کفگیرت ته دیگ خورده؟ شورش رو درآوردی...بی نمک... تا پخته شود خامی....مال آشپزهاست...

پابه پای آشپزی، خیاطی هم هست...خودتون برید و دوختید... خوش قواره...سوزنش گیر کرده...

این مورد آخری رو که میگه سوزنش گیر کرده ساعت سازها میگن...خواب رفته..یعنی عقربه ساعت روی نقطه ای مشخص مونده و جلو نمیره...

اگر ساعت رو بر اساس همین 5قسمتی در نظر بگیریم ک توی سبک زندگی کوثرانه حرفش هست...می تونیم آدم های دور و برمون.......بهتر ه بگم بعضیامون رو، شخصیت های بامزه ای ببینیم که هر کدوم ساعتی هستیم که روی زمانی خاص خواب رفتیم...

مثلاً بعضیا هستند، روی زمان مغرب خواب رفتند... یعنی چی؟ یعنی طرف کار راه بدازه خداوکیلی پیشنهادها و ایده هاش عالیه ولی فقط در همین حد؛ یک قدم هم جلوتر نمی آد... هی پیشنهاد در میکنه همش شروعی جدید، هی ایده و طرح یک...تو بگو دریغ از کمی کمک و مشارکت دیگه... بابا تو که پیشنهادش رو دادی... لااقل بیا  بقیه اش را هم باهم جلو ببریم ...فایده نداره که نداره انگاری کن به دیوار گفتی...سالیان سال وقتی نوشابه می خوردم چشمم درد میگرفت...آخرش یکی از همینا بود که گفت برادر من نمیشه که هم نی رو از توی شیشه نوشابه در نیاری هم از نی استفاده نکنی....نی رو دربیار دیگه اذیت نمیشی...چشمات خوب میشه

بعضیا هم مثل ساعتی هستند که روی عشا خواب رفتند...یعنی پیشنهادهاشون خوبه، جلوتر از پیشنهاد هم میان.. برنامه ریز هستند؛ می دونی یعنی چی...یعنی استادِ تصمیم گرفتن... مرد روزهای انتخاب... اما یک قدم جلوتر... نه...حتی یک قدم...اینا رو اصلا ساختند برای ریاست... نمی دونم چرا بعضیا نمی فهمند که آدم ها دو دسته اند: دسته ای که از اول برای رئیس شدن آفریده شدند و دیگران...

بعضی­ها هم ازون ساعت ها هستند که  روی صبح خواب رفته...شروع طوفانی دارند... سریعترین گل های جام جهانی رو اونا می زنند ولی بازی که به آخر می رسه می­بینی شیش تا گل هم نوش جان کردند. اینا خدا نکنه برن توی نقش ...یکی باید به زور جرثقیل از توی حس درشون بیاره...طرف اومده کلنگ افتتاح بزنه داره به کندن پی ساختمون فکر میکنه... بعدشم همون خطی که از اول شروع کرده هی ادامه میده جاده میپیچه ولی اونا میخوان صاف بروند...بوده یه موردی که افتاد توی جوب برای اینکه ضایع نشه ساعت ها صدای قوطی در میاورد تا بگه من نبودم که افتادم تو جوب...

یک عده ای هم مثل ساعتی هستند که روی ظهر خواب رفته...اینا قهرمان باز کردن عرصه ها هستند...ولی فقط باز کردن اصلا کاری به بستن ندارند...برای نشون دادن خودشون، آماده­اند...نگاه نمیکنه این کاری که در پیش گرفته بالاخره یک جایی هم به نتیجه و انتها برسه اینا همیشه مثل وسط فیلمند باید خودت را بُکُشی تا بفهمی شروع و پایان و سر و تهش کجاست...با اینا نمیشه توی کوچه هم­قدم شد؛ چون یهو می اندازنت وسط یک ماجرا... میره زنگ خونه مردم رو میزنه مجبوری تو هم فرار کنی تا به جرم باز شدن یک عرصه جدید تو رو نگیرند کتک حسابی بزنند...

اما دسته آخر... کسانی هستند که مثل ساعت خواب رفته روی عصرند...استاد سرهم­بندی و به انتها رساندن ماجراها...اینا اصلا ساخته شدند که کار را تموم و یکسره کنند. پیش اومده طرف توی جلسه خواستگاری گفته من دم جاکفشی میشینم شما نظر قطعی تون رو بدید تا تکلیفم روشن بشه...بعد هم تکلیفش رو همونجا روشن کردند در رو بستند گفتند برو وا نیستا فردا یه مهمون دیگه داریم...طرف هم چون واقعا نیومده بود دست خالی برگرده، کفش پای راست رو عروس خانوم را با خودش برداشت و آورد به خیال اینکه آخر ماجرا وقتی خواستگارهای دیگه حرفی برای گفتن ندارند، کسی به عنوان داماد انتخاب بشه که کفش اندازه پا... دست اونه...    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۰۸:۰۲
کاظم رجبعلی