حدیث کساء به سبک جلسه اول تدبر قران به قرآن!
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
وارد کلاس شدم مثل همه دفعاتی که این کتاب را شروع کردیم باید تذکر می دادم که روش های این کتاب مستقیم ترین روش ها به المیزان است باید می گفتم که مقدمه این کتاب مقدمه المیزان است باید از حاضر بودن همه سوره های قرآن، لا اقل سوره هایی که تا به حال در تدبرهای گذشته خوانده اند می گفتم. از دو ریتم این کتاب که یکی پیوسته در سوره های قرآن سیر می کند و دیگری که درس های این کتاب است باید شرح می دادم. باید فهرست این کتاب را نیز که نقشه راه ما در طول ترم بود، توضیح می دادم. این الزام را اضافه کنید به دو بزرگواری که دفعه اول حضورشان در این کلاس نبود یکی از این بزرگواران دفعه سومی بود که شروع این کلاس را می دید!
دقایقی را منتظر ماندم تا همه از راه برسند تا جایی که ممکن است کسی از وسط بحث ملحق نشود که البته هیچ وقت در این خصوص موفق نبودم و همیشه علاجش را تکرار نکات قبل دانسته ام. یکی گفت حدیث کسا بخوانیم! چشمانم برق زد، پیدا کرده بودم حالا باید با طرحی از حدیث کسا همه کارهایی را که گفتم انجام می دادم! گفتم باشد ولی یک حدیث کسای تدبر پنجی!
پای تخته نام پنج تن آل عبا را مطابق آیه مباهله نوشتم: ابنائنا یعنی حسن و حسین علیهماالسلام نسائنا فاطمه سلام الله علیها و انفسنا امیرالمؤمنین علیه السلام؛ پس رسول خدا چی؟ ضمیر نا و... رفتم سراغ نیمه باقی مانده تخته نوشتم مقدمات تدبر دو نقطه روی هم؛ سوره هایش؟ یکی یکی و به ترتیب گفتند؛ نوشتم تفکر در قرآن سوره هایش را گفتند و نوشتم؛ همین کار را با تدبر کلمه ای و سوره ای هم انجام دادیم. حالا باید ساختاری را پیدا می کردیم که بتوان آن را مابه ازای پنج تن آل عبا قرار داد!
گفتم سوره ها را دو قسمت کنید آنهایی که با آنها مأنوسید و می توانید در موردشان حرف بزنید از سوره هایی که به نسبت کمتر می توانید از آنها بگویید یا اگر می گویید هنوز احساس می کنید فاصله تان بیشتر است معلوم کنید. اسم سوره های دسته اول را میگذاریم امام حسین علیه السلام که احساس می کنیم بیشتر می شناسیمشان سوره هایی که دوستشان داریم و خدا نیاورد روزی را که از آنها جدا شویم. و اسم سوره های دسته دوم را می گذاریم امام حسن(ع) سوره هایی که کمتر می شناسیمشان به آنها اشتیاق داریم و از شوقشان به این طرف و ان طرف می روریم معشوق هایی که خدا بیاورد روزی را که با آنها قرین و همراه شویم! باید هر دو یک پایه و ریشه می داشتند با دو رویگرد مثل حسن و حسین که هر دو از ریشه ح س ن هستند که الحمدلله این اتفاق افتاد. گفتم مقدمات تدبر را ببینید سوره ها به نسبت روش ها رو تر هستند سراسر انس و طهارتند و اگر از روش می گویند این گفته ها مخفی است. حکم مادر دارند نامش را می گذاریم فاطمه سلام الله علیها. گفتم به تدبر سوره ای نگاه کنید شاکله تدبری شما آنجا صورت گرفته است روش روتر است انگار که پدر باشد نامش را می گذاریم امیرالمؤمنین علیه السلام. رسول خدا چی؟ همین تدبر قرآن به قرآن که به خاطرش از همه این سوره ها گفتیم.
حالا حدیث کسا می خوانیم یک روز تدبر قرآن به قرآن به خانه مقدمات تدبر آمد به دیوار تکیه داد در حالی که کسای یمانی رویخود انداخته بود، سوره هایی که به آنها شوق داریم و خدا کند که به ایشان برسیم وارد خانه شدند گفتند سلام مادر...سوره ه هایی که همواره با ما هستند و خدا نکند از دست شان بدهیم ...تدبر سوره ای از راه رسید و... نهایتا مقدمات تدبر... جبرئیل که همان تدبر باشد یعنی تفکر و تعقل و طهارت به خداوند عرض کرد... تدبر سوره ای پرسید ای تدبر قرآن به قرآن اگر کسی این حکایت را برای کسانی که تدبر می خوانند نقل کند چه می شود؟...
خدا ان شاالله همه ما اعم از گوینده و شنونده را شفای عاجل عنایت فرماید صلوات.
به زعم حقیر دلیل شکل گیری چنین سبک هایی که متاسفانه به ندرت هم در مدرسه قرآن اتفاق می افتند این است که استاد با وجود داشتن نقشه ای برای بیان آنچه لازم است در کلاس بگوید؛ با تکیه و اعتماد به قرآن به عنوان معلم حقیقی و اضطرار حضور این معلم حقیقی در کلاس، شروع به بیان مطالب میکند و از اینرو خود را به جریان نزول حقیقت میسپارد بدون آنکه اصرار داشته باشد همه آنچه در ذهن داشته، با همان شیوه ای که مناسب میدانسته، برای قرآن آموزان گفته شود...
چنین مسیری است که استاد و قرآن آموزان را مهمان قرآن میکند و باعث میشود در کلاس، قرآن صحبت کند نه آنکه از قرآن صحبت شود...