ج8مروری بر نامه های نهج البلاغه(رو نوشتی از علی(ع))
بخشى از کارها به گونهاى است که خود باید انجام دهى، مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتى، در آنجا که منشیان تو از پاسخ دادن به آنها درماندهاند، و دیگر، بر آوردن نیاز مردم در همان روزى که به تو عرضه مىدارند، و یارانت در رفع نیاز آنان ناتوانند، کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روزى، کارى مخصوص به خود دارد. نیکوترین وقتها و بهترین ساعات شب و روزت را براى خود و خداى خود انتخاب کن، اگر چه همه وقت براى خداست، اگر نیّت درست و رعیّت در آسایش قرار داشته باشد.از کارهایى که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهى، انجام واجباتى است که ویژه پروردگار است، پس در بخشى از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزدیک مىکند بىعیب و نقصانى انجام ده، اگر چه دچار خستگى جسم شوى.هنگامى که نماز به جماعت مىخوانى، نه با طولانى کردن نماز، مردم را بپراکن و نه آن که آن را تباه سازى، زیرا در میان مردم، بیمار یا صاحب حاجتى وجود دارد. آنگاه که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا به یمن مىفرستاد از او پرسیدم، با مردم چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: «در حد توان ناتوانان نماز بگذار و بر مؤمنان مهربان باش» هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن رهبران، نمونهاى از تنگ خویى و کم اطّلاعى در امور جامعه مىباشد. نهان شدن از رعیّت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز مىدارد، پس کار بزرگ، اندک، و کار اندک بزرگ جلوه مىکند، زیبا زشت، و زشت زیبا مىنماید، و باطل به لباس حق در آید. همانا زمامدار، آنچه را که مردم از او پوشیده دارند نمىداند، و حق را نیز نشانهاى نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال یکى از آن دو نفر مىباشى: یا خود را براى جانبازى در راه حق آماده کردهاى که در این حال، نسبت به حقّ واجبى که باید بپردازى یا کار نیکى که باید انجام دهى ترسى ندارى، پس چرا خود را پنهان مىدارى؟ و یا مردى بخیل و تنگ نظرى، که در این صورت نیز مردم چون تو را بنگرند مأیوس شده از درخواست کردن باز مانند.با اینکه بسیارى از نیازمندىهاى مردم رنجى براى تو نخواهد داشت، که شکایت از ستم دارند یا خواستار عدالتند، یا در خرید و فروش خواهان انصافند. همانا زمامداران را خواص و نزدیکانى است که خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان، و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن ، و بگونهاى با آنان رفتار کن که قرار دادى به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیارى مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینههاى آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت براى تو خواهد ماند.حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز، و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایى را به حساب خدا بگذار، گر چه اجراى حق مشکلاتى براى نزدیکانت فراهم آورد، تحمّل سنگینى آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز.
و هر گاه رعیّت بر تو بد گمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار، و با این کار از بدگمانى نجاتشان ده، که این کار ریاضتى براى خود سازى تو، و مهربانى کردن نسبت به رعیّت است، و این پوزش خواهى تو آنان را به حق وامىدارد.
هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیّت کشور در صلح تأمین مىگردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش، و خوشبینى خود را متّهم کن.حال اگر پیمانى بین تو و دشمن منعقد گردید، یا در پناه خود او را امان دادى، به عهد خویش وفا دار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتى امانت دار باش، و جان خود را سپر پیمان خود گردان، زیرا هیچ یک از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نیست.که همه مردم جهان با تمام اختلافاتى که در افکار و تمایلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند.تا آنجا که مشرکین زمان جاهلیّت به عهد و پیمانى که با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زیرا که آینده ناگوار پیمان شکنى را آزمودند. پس هرگز پیمان شکن مباش، و در عهد خود خیانت مکن، و دشمن را فریب مده، زیرا کسى جز نادان بدکار، بر خدا گستاخى روا نمىدارد، خداوند عهد و پیمانى که با نام او شکل مىگیرد با رحمت خود مایه آسایش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حریم أمن آن روى بیاورند. پس فساد، خیانت، فریب، در عهد و پیمان راه ندارد. مبادا قراردادى را امضاء کنى که در آن براى دغلکارى و فریب راههایى وجود دارد، و پس از محکم کارى و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جویى بردار، مبادا مشکلات پیمانى که بر عهدهات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان شکنى وا دارد، زیرا شکیبایى تو در مشکلات پیمانها که امید پیروزى در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان شکنى است که از کیفر آن مىترسى، و در دنیا و آخرت نمىتوانى پاسخ گوى پیمان شکنى باشى. از خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر الهى را نزدیک مجازات را بزرگ نمىکند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حکومت را نزدیک نمىگرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایههاى حکومت را سست، و پست مىکند و بنیاد آن را بر کنده به دیگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پیشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا که کیفر آن قصاص است و از آن گریزى نیست. اگر به خطا خون کسى ریختى، یا تازیانه یا شمشیر، یا دستت دچار تند روى شد،- که گاه مشتى سبب کشتن کسى مىگردد، چه رسد به بیش از آن- مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد!. مبادا هرگز دچار خود پسندى گردى! و به خوبىهاى خود اطمینان کنى، و ستایش را دوست داشته باشى، که اینها همه از بهترین فرصتهاى شیطان براى هجوم آوردن به توست، و کردار نیک، نیکوکاران را نابود سازد.مبادا هرگز با خدمتهایى که انجام دادى بر مردم منّت گذارى، یا آنچه را انجام دادهاى بزرگ بشمارى، یا مردم را وعدهاى داده، سپس خلف وعده نمایى! منّت نهادن، پاداش نیکوکارى را از بین مىبرد، و کارى را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را بر مىانگیزاند که خداى بزرگ فرمود: «دشمنى بزرگ نزد خدا آن که بگویید و عمل نکنید» مبادا هرگز در کارى که وقت آن فرا نرسیده شتاب کنى، یا کارى که وقت آن رسیده سستى ورزى، و یا در چیزى که (حقیقت آن) روشن نیست ستیزه جویى نمایى و یا در کارهاى واضح و آشکار کوتاهى کنى! تلاش کن تا هر کارى را در جاى خود، و در زمان مخصوص به خود، انجام دهى. مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوى هستى امتیازى خواهى! از امورى که بر همه روشن است، غفلت کنى، زیرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى، و بزودى پرده از کارها یک سو رود، و انتقام ستمدیده را از تو باز مىگیرند.باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندى زبانت را در اختیار خود گیر، و با پرهیز از شتابزدگى، و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد.و تو بر نفس مسلّط نخواهى شد مگر با یاد فراوان قیامت، و بازگشت به سوى خدا. آنچه بر تو لازم است آن که حکومتهاى دادگستر پیشین، سنّتهاى با ارزش گذشتگان، روشهاى پسندیده رفتگان، و آثار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و واجباتى که در کتاب خداست، را همواره به یاد آورى، و به آنچه ما عمل کردهایم پیروى کنى، و براى پیروى از فرامین این عهد نامهاى که براى تو نوشتهام، و با آن حجّت را بر تو تمام کردهام، تلاش کن، زیرا اگر نفس سرکشى کرد و بر تو چیره شد عذرى نزد من نداشته باشى. از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها، درخواست مىکنیم که به آنچه موجب خشنودى اوست ما و تو را موفّق فرماید، که نزد او و خلق او، داراى عذرى روشن باشیم، برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همه نعمتها، و کرامتها بوده، و اینکه پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگارى ختم فرماید، که همانا ما به سوى او باز مىگردیم. با درود به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و اهل بیت پاکیزه و پاک او، درودى فراوان و پیوسته. با درود.»
فوق العاده بود
مخصوصا قسمت دعا و تحلیل آن
سعی کردم در تمام جلسات حاضر باشم
امیدوارم بنده حقیر را در زمره غایبان نبینید