بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
هفت هشت سال پیش به بهانه سوره مبارکه توحید تئاتری آماده شد که الان فایل صوتی آن یادگار مانده است. در این تئاتر به روش و منش علی(ع) که ناشناس و شبانه غذا برای نیازمندان می برد پرداخته شده است. آن زمان به نظرم رسید که این مضمون خیلی خوب می تواند واژه "هو" را در سوره توحید تبیین کند. بازیگر حرفه ای که نداشتیم به نظرم رسید صدا ها ضبط شود و با سایه هایی از بازیگران صحنه ها را نمایش دهیم باید پرده ای سفید می زدیم و از پشت آن نور می تاباندیم نمی خواستم تئاتر صرفاَ تاریخی باشد از طرفی همیشه فیلم ها و تئاترهایی که در آن شخصی از زمان عبور می کرد و به گذشته یا آینده می رفت را دوست نداشتم یک جوری بود توی ذوق می زد. چه لباسی می توانست هم برای گذشته باشد هم حال و هم آینده؟ لباس احرام برای افرادی از آخر الزمان که طرف دیگر پرده باشند با کاسه هایی در دست و واکنش هایی که گاهی نسبت به راوی در فایل صوتی نشان دهند گاهی از ویدیو پرژکتور عکس کعبه روی همان پرده می افتاد و... بماند اینکه آن روز هم تاباندن نور خوب از آب در نیامد و هم صدا خوب نبود و هم اصلا بازیگری برای جلوی پرده نداشتیم تا لباس احرام تنش کنیم و البته فایل صوتی که اشکالاتی داشت دو ستاره ای که در آسمان کعبه باید با هم حرف می زدند و در واقع سر نخ داستان را دست مخاطب بدهند از رابطه دو طرف پرده بگویند ناراضی از متن بودند تا جایی که متن را تغییر دادند(در فایلی که اکنون گذاشته شد گفتگوی آنها حذف شده و نیست) من که تقریبا به جای چند نفر صحبت کردم واقعا در نقش پیرمرد صدایم به پیرمرد بد صدایی تبدیل شد دوستی که جای علی(ع) حرف میزد تکه ای از دیالوگش از دست رفت و به جای او هم صحبت کردم راوی و بقیه صداها خوب از آب در آمد به خصوص صدای محمدرضا اخوت که نقش کودک یتیم را داشت. به هر حال تئاتر خوبی نشد اما ایده و فایل صوتی اش هنوز هم شنیدنی است...
دانلود فایل صوتی تئاتر