بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
بزرگواری از اهالی مدرسه، سؤالی پرسیدند و از دغدغههایشان گفتند در حالی که جریان عمومی زندگیشان را ملایم با آن دغدغهها نمیدیدند. همچنین پرسیدند که آیاواقعاً قرآن خواندن ما نقشی و تأثیری در اهداف عالی حاکمیت حق بر جهان دارد یا نه؟
سؤال ایشان بهانهای شد برای متن ذیل که سعی شد در آن، سه بار سوره توحید خوانده شود. با یک غرض واحد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیهاا و بعلها و بنیها
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
مدتی است که در جلسه ختم مفهومی میهمان سوره عبس هستیم. برکات این سوره فراوان است. در آیات 10تا16میخواهد بگوید محتوای تذکره(قرآن)چقدر نفیس است.از صفحاتی میگوید که مکرمه، مرفوعه و مطهره هستند و از نویسندگانی(سفیران)که کرام و برّ هستند. این آیات مرا یاد فرمایش استاد اخوت انداخت که فرمودند«اگر میشد خودنویسی داشته باشید که در آن جوهر گرانقیمتی باشد(تعبیرشان مثلاً زعفران بود)که اگر چیزی مینویسید دورانداختنی نباشد و برای هر کس ارزش نگهداری داشته باشد.» یک جور سیره عملی برای کرامت و برّ است. البته قبلاً در این مورد برای حرف زدنهایم فکر کرده بودم تا کی به حالت چرک نویس حرف بزنیم؟چرا نباید یک مکالمه ساده ما قابلیت هدیه دادن داشته باشد؟ متوجه توهمی هم هستم که محتمل است در این وادی سراغ آدم ها بیاید. حتی منظورم انجام این کارها نیست از ذهنیت و نیتی حرف میزنم که بودنش انسان را به حسن میرساند. برای من خیلی سخت است نفیس حرف زدن و نوشتن اما به نظرم این از آداب و لوازم و آثار شیعه بودن است آداب زینت شدن برای امام.
همه این نکات در حالی است که مثلاً اگر همه کامنتها و مطالبی که در پاسخ یا واکنش به دیگران نوشته شده را جمع کنیم، نوعی نامه عمل درست میشود که قابل ارزیابی است. برخی متن ها هم انصافاً انسان را شکوفا میکنند برای نوشتن و جواب دادن، متن اخیر خانم شهیدزاده از این دسته متن هاست. ایشان مطلبی را روی وبلاگشان گذاشتند و بنده نظری را نوشتم. کامنتش زعفرانی نیست ولی نیتش زعفرانی بود و در واکنش به متنی زعفرانی نوشته شده است:
گاهی آدم شگفت زده میشود از قیمت یک جملهای که معلوم نیست اول، آن جمله بود، بعد گویندهاش یا اول گوینده بود و بعد جملهاش!
انسان در میماند خدا بود که گفت، یا بنده او؟
هیچ مخلوقی به اندازه کلام محل تجلی خدا نیست
و به انسان امکان بهرهمندی از کلام داده شد
کلام خیلی زود میتواند انسان را به سه کنجی اول مرغ یا اول تخم مرغ بکشاند و در غالب موارد این سه کنجی دلالت بر اعجاز دارد
اصلا می شود فرهنگنامهای درست کرد که در آن موارد و مصادیق اول مرغ یا اول تخم مرغ جمع آوری شوند.
جمله "ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم" از آن جمله هاست! جا دارد انسان پای این جمله بمیرد و معلوم نشود مرگ اول بود یا این جمله!
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
کتاب کلام در نظامسازی ولایت(رویکردی تدبری در معرفی ادبیات، هنر، رسانه)، حاصل شش ماه جلسات و مباحثات با دوستان مدرسه هنر ادبیات رسانه بود که به لطف خدا مراحل ویرایش را طی میکند. این کتاب ابزاری را برای رویکرد قرآنی به موضوعات سهگانه یاد شده معرفی کرده است. و بحث را به سه راهی ای رساند که به لطف و عنایت خدا هر کدام از عناوین یاد شده میتوانند توسعه پیدا کنند. متن زیر چکیده این کتاب است:
کتاب کلام در نظامسازی ولایت، رویکردی بنیادی به عملیاتهای فرهنگی به نحوی است که نسبت این عملیات با نظام آفرینش و ذات هستی بخش معلوم شود. این مسیر، ابتدا رسانه ادبیات و هنر را در ساحت کلام الهی تعریف مینماید و با این اقدام بهرهگیری آن موارد را از لحن، متن و بلاغت موجود در قرآن کریم میسّر و ممکن مینماید. سیر این اقدام در عبارت القاء علم در مراتب رشد با ابزارهای لحن، متن و بلاغت خلاصه میشود. در ساحت کشف و ثبت، انواع ادبیات، ادبیات رسانهای و ادبیات هنری و مدلهای آن سامان مییابد. در ساحت انتقال و القاء، انواع رسانه، رسانه ادبی و رسانه هنری سامان مییابد و در ساحت القاء علم در مراتب رشد، انواع هنر، هنر ادبی و هنر رسانهای سامان مییابند. این تنوع و سامان، در ترکیبی متوازن از هر سه ساحت هنر، ادبیات و رسانه در متن سوره ها و آیات قرآن کریم تحقق عملی مییابد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
به بهانه سوره مبارکه قدر، شهریور90
یک کهکشان حقیقت، یکجا، در وسعت کبودی روی تو نازل شدند، که شبِ گونههای تو، شب تقدیر بی نهایت است!
انا انزلناه فی لیلة القدر و ماادراک ما لیلة القدر
شبِ چهارده ماهی، و برتر از هزارماه، که تقدیر منزل به منزل هر ماه، در شب چهره تو رقم میخورد!
لیلة القدر خیر من الف شهر
تقدیر معصومیت در نورِ شبِ مهتابی توست، که در روشنِ خاموش رویت، همه ملائکه و روح، تصویر می شوند.
و یک کهکشان چشم ترسیده، در شب کبود تو، آرام میگیرند که فاصله میانِ غیبت و ظهورِ چهرهات، همهاش سلام است.
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
تقدیم به
علی بن ابیطالب علیهالسلام که امیر مؤمنان و امیر واژگانی است که مؤمن بودن خود را به واسطه پذیرش روش بلاغت او اثبات کردند.
تقدیم به امیری که همیشه سلاح و سپاه مفاهیم را مقدم بر سربازان مسلحش میفرستاد و معلوم کرد که با این آرایش باید به تقابل با جهالت رفت.
تقدیم به امیری که اول خطابههایش دشمنان را به دوست بودن یا شر نرساندن منهزم میکرد و بعد وقتی علاجی جز آهن نمیماند، ذوالفقارش خطابه میخواند.
تقدیم به امیری که در وسط معرکه نبرد، مجال پرسش از توحید میداد چون حقیقت معرکه جهاد را این پرسش و پاسخ میدانست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
بعد از انعکاس رسانهای کتاب زندگی به سبک رزمندگی، بسیاری از کسانی که قصد تهیه کتاب را دارند با ابهام مواجه شدند که بدینوسیله ضمن عذرخواهی مسیر ذیل برای تهیه این کتاب پیشنهاد میشود.
جهت دریافت اثر فوق می توانید درخواست خود را از طرق زیر ارسال کنید :
- رایانامه مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت (علیهم السلام) دانشگاه تهران pub@quranetratschool.ir
- انتشارات قرآن و عترت (علیهم السلام) : 88536795 - 021
- مسئول فروش : 2480247 - 0910
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
متنی از سرکار خانم کاظمی را در ادامه آوردهام ایشان بعد از مطالعه سورهنوشتهای فجر(کتابزندگی به سبک رزمندگی) این مطلب را نوشتند.
ایشان همیشه بی تکلف اگر نقدی داشته باشند میگویند این کتاب را به همین دلیل به ایشان دادم به قصد انتقاد. برایم مهم بود بدانم سوره نوشتها به سطح تأثیر گذار نزدیک شده اند یانه؟ در واقع نظر ایشان غافلگیرکننده بود و علامتی بر جلو رفتن کیفیت کتابهای سوره نوشت. امیدوارم بر و بچههای رسانه از این به بعد ترتیب جلسات نقد کتابهای با رویکرد عملیات فرهنگی را فراهم کنند. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
کتابچه سوره مبارکه فجر؛
هر چه بیشتر پیش میروی، نوشته ها بیشتر اوج می گیرد درست مثل سوره که اوج آن نفس مطمئنه و رسیدن به مقام رضایت است. بعد از اتمام، این حسّ را داشتم که باید آماده رزم شوم، شروع کنم به تاختن؛ باید مجاهد بشوم؛ باید سوره مبارکه فجر را بارها و بارها بخوانم تا رسم رزمندگی را بیاموزم. باید در آیات تدبر کنم و ارتباط آنها را کشف کنم؛ باید در انجام حدود خدا اهتمام داشته باشم تا ذی حجر شوم؛ باید ارتباطم را با شهدا بیشتر کنم؛ آنها که هم نشین سید الشهدا هستند؛ باید کربلایی شوم؛ رهرو راه حسین علیه السلام...
تقدیم به جون بن جون، غلام سیهچردهای که نفس مطمئنه ابوذر بود که او را خرید و آزاد کرد تا مرگ مانع حضور او در کربلا نباشد. تجسم معطر ارادت شیعه به حسینبن علی(ع)، در اثبات این حقیقت که هر کسی به سودای حسین سوره فجر بخواند، با حسین و در درجه اوست؛ آنسان که غلام سیاهی و شاهی مقابل نشینند