.

بایگانی

تدبر ادبی با تمثیل نماز(دستگاه چهارم، فعل)

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

به عمری که جاری است؛ یعنی گذشت و می­ گذرد، دقت کن؛ به کودکی، به نوجوانی و جوانی به میان سالی و سالخوردگی، به اسلاف و اجدادی که رفتند، به اخلاف و اولادی که می­ آیند به آمده­ هایی که دیر یا زود می روند.

به دفتری توجه کن که الفبای آن را جریان و گذر تعریف می کنند. و اگر این گذر را در حیات یک عبد و بنده خدا در نظر بیاوریم آن وقت شاخص جالبی از زمان و فراتر از زمان پیدا می­ کنیم. کودک همین الان حضور دارد اما گویی آینده است پیر و سالخورده همین الان هست اما گویی خود گذشته است و جوان اکنون است و این همه، هیچ کدام در واقع، نه گذشته و نه آینده و نه اکنون هستند اینها همه دلالت بر گذر و جریانی از حقیقت دارند. با کمی تأمل می­ توان اکنون و آینده را به استناد مفهوم استمرار، یکی در نظر گرفت. پس دو فرض خواهیم داشت: یکی بر قطعیت حقیقت دلالت دارد و آن دیگری جاری بودن قوانین حقایق را ترسیم می­ کند و البته در مورد این منظر و دریچه به حقیقت، زمان نوعی شاخص و پدیده علامت­ گذار برای در بهتر است. زمان با مفهوم جریان پیوند دارد و اصلاً مثَل گویای آن است.

اکنون ببین چگونه نمازهایت شاخصی می­ شوند برای درک حقایق؛ چه نمازهایی که خوانده­ ای؛ چه نمازهایی که اکنون و در این ساعت بر تو واجب است. چه نمازهایی که باید تا پایان عمر بخوانی؛ اما کی؟ وقتی موعدش برسد. همه را در یک قاب که نگاه کنی جریانی دارند که با زمان و بدون آن قابل تحلیل هستند.

نمازهای ادا کرده­ ات از قطعیت حقیقت سخن می­ گویند. فکرش را بکن! کسی نمی­ تواند جلوی نماز خوانده و ادا شده ات را بگیرد! و نماز خوانده و ثبت شده­ ات به ابدیت پیوند دارد. نمازی که اکنون بر گردن توست، آمده است و واجب شده است و کسی نتوانست جلوی آمدنش را بگیرد. برای تو فعل و فاعلی قرار داده اند که تو را در ادای نمازت مفعول خود قرار دهند. تو مفعولی یعنی که عبدی هستی که مورد فعل ادای نماز واقع می­شود. فاعل تو، حقیقت است و حال تو تا انجام نماز حال تجربه و درک مفعول بودن توست برای فعل نماز. علم داشتن فاعل را که در نظر بیاوری بر سر شنبه و یکشنبه و سایر روزهای نمازت، فعل نماز نه یک مفعول که چندین مفعول دارد. که با آمدن افعال قلوب بر سر جمله اسمیه همه مبتدا و خبرها مفعول می­ شوند.

نمازهایی که به فرض بودنت در آینده ادا خواهند شد، هر یک حدوث یک بار ظاهر شدن حقیقت در قالب فعلی به نام نماز تو هستند. سهم تو از این تجلیِ حقیقت چقدر خواهد بود؟ و تو چندبار قرار است مفعول باشی برای فعل خدا؟

به نمازهای قضا بیندیش! حیا و استغفارش سرجای خود، ببین که چگونه ردّالشمس کرده­ ای وقتی که نماز صبحت را می­ توانی در ساعتی دیگر بخوانی! امکان احضار گذشته را در اکنون و آینده داری و نیز برای متوفایی که دستش از نشئه جریان فعل کوتاه است، تو می­ توانی نمازش باشی! تو کی از قبر بیرون آمدی که اکنون نماز ادا کرده­ ای یا فلان بن فلان!

نماز میت را می­ بینی نوعی اسم مفعول است که کار فعل را می­ کند. به نماز شکرت بیندیش که هیچ اقترانی با زمان ندارد مصدر است که کار فعل را می کند. نماز استسقاء را ببین که اسم فاعل است و تأکید بر فعل فاعل می­ کند.و با این تأکید کار فعل را می­ کند. نماز آیات را ببین نوعی اسم مبالغه است که رخ دادن کار یا حالت، را با تأکید بر شدت صدور از جانب فاعل آن مورد تأکید قرار می دهد و با این واسطه کار فعل را می کند. نوافلت را ببین که مثَلی از صفت مشبهه است و با تأکید بر ثبوت کار فعل را می­ کنند. نماز جعفر و سایر اهل بیت را ببین، اسم تفضیل است و با دلالت بر صفت و صاحب آن و زیادی این صفت در مقایسه با غیر خودش کار فعل را می­کنند. به لحظه نماز فکر کن در حالی که نمازت را ادا میکنی می دانی که باید این کار را انجام دهی و نباید که انجامش ندهی قصر قلب است که کار فعل را می کند.

اکنون این تویی و نمازهایت و حقیقتی که با حدوث، با زمان و بدون زمان، خود را به تو می­ نمایاند.اکنون این تویی و حقیقتی به نام یوم القیامه نقشش فعل است و نمازهایی که قدقامتشان برپایی قیامت است.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۹
کاظم رجبعلی

نظرات  (۴)

۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۲ ف. شریعتمداری
بسم الله

متنهای باارزشی است. البته هنوز معتقدم شفاهیش بهتر از کتبی اش است. نه الزاما از باب نوع کتابت آن بلکه چون در مباحثه شفاهی این جملات خبری مکتوب در بالا تبدیل به جملات انشایی خودت به خودت می شوند. یعنی همان هدفی که تدبر ادبی دارد اینکه ادب عبودیت را در آداب هایت ممزوج کند.

به نظرم اگر بخواهیم یک کتابچه آموزشی-تمثیلی تدبر ادبی با نماز دربیاوریم قالب مناسب این است که پاراگرافهای منتخبی از کتاب را که تعاریف مهم را داده اند جدا کنیم تا خواننده مجبور نشود برای فهم هر اصطلاح به کتاب رجوع کند (حجم اصطلاحات کتاب بالاست) و ذیل آن تمثیل های نمازی ش شرح داده شود. و مانند خود کتب تدبر، چند تمثیل برای هر کدام که آمد بقیه جای خالی گذاشته شود تا فرد خودش پر کند یا سوالاتی پرسیده شود تا مخاطب به "انتزاع" تمثیلهای دیگری مثل دیگر نمازها، احکام نماز و غیره سوق داده شود.
نوشته های کتاب صرفا در حد راهنمایی و تلنگر و ارائه ایده نسبت دادن دو ساختار ادبیات قرآن با آداب نماز باید باشد. اصل بر فهم دو ساختار و نسبت آنها با هم است. خود تمثیلها انقدر اصل نیستند.
کتابی در رده مهارتی می شود.
۲۰ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۱ مریم کاظم لو
ادب حکم می کند دائم الصلاةباشی در حدوث زمان و لازمان
مانوس بودم با متن. هربار خواندش مثل نمازهای یومیه بود در تکرارش هربار تازه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
نماز، فعل ما نیست، فعل الله است و چه لطفی دارد رحیمی که آن را به پای ما مینویسد و برای انجامش تحسین مان میکند، پاداشمان میدهد...
«او» قیامت به پا میکند و آنوقت تکبیرة الإحرامش را به پای ما مینویسد...
«او» حقیقت را نازل میکند و آنوقت بسترش(قرائت، رکوع، سجده و ...) را به پای ما مینویسد...
.
.
«او» است و فقط او؛ اما سلام اش برای ماست: السلام علینا ...
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
متن های آموزشی اقتضائات خود را دارند منطق آنها گاهی شبیه اطلاق هذا ربی در ماجرای رویارویی ابراهیم(ع)با ستاره و ماه و خورشیدپرستان است البته بعدا میباید به انی لا احب الافلین ختم شود
در ادامه مباحث وقتی به توضیح انشا پرداخته می شود از مکبری گفته می شود که معلوم می کند نماز انشای خداست و این نکته قصدی را که شما متذکر شدید جبران می کند البته باید با این نکات واضح تر پاسخ داده می شد
ممنون منت گذاشتید اجرتان با اهل بیت ع
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در نظر قبل عرض شد، محذوف متن نبود؛ نکته ای بود بر آمده از خود متن که در پس زمینه آن کاملا هویداست.
در پناه امیرالمومنین باشید ان شاءالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی