.

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

 

جلسات گردان ادبی همیشه برایم مغتنم بوده چند هفته ای هست که گردان ادبی در ساحت سوره ملک قلم می زند. متنی از خانم شریعتمداری دیدم که با کمک گرفتن از تعبیر «والطیر صافات...»در سوره مبارکه، نسبتی برقرار کرده بودند میان این آیه با نماز  جناب جعفر بن ابی‌طالب(ع)معروف به جعفر طیار! از این تعبیر خوشم آمد قبلا هم استعاره‌ای از خانم لاهوتیان در ذهن داشتم قریب به مضمون قلب و استعاره ایستادن در آن، این دو تا دکمه کافی بود برای پرداختن به متن پیش‌رو که به مدح جناب جعفر(ع)در سوره ملک می‌پردازد. حقیر از قبل ارادت فراوان به جناب ایشان داشتم اما شخصیت ایشان به روایت سوره ملک استثنایی است!  در مورد جناب جعفر(ع) همین قدر کافی بگویم که برادر امیرالمؤمنین(ع) بودد و همسر اسماء بنت عمیس که فرزندی به نام عبدلله از او آورد عبدالله همسر حضرت زینب(س) است. مسئولیت مهاجران به حبشه بر عهده جعفر بود که گفتگوی شورانگیز و قرآنی او با نجاشی مشهور تاریخ است. سال هفتم به مدینه بازگشت(در بحبوحه جنگ خیبر) پیامبر(ص) خطاب به او فرمود: نمی دانم از آمدن تو خوشحال باشم یا فتح خیبر چندی بعد در جنگ موته که میان سپاه اسلام و امپراتوری روم بر پاشد دو دستش قطع شد و به شهادت رسید. در عظمت او همین بس که پیامبر(ص) او را طیار(پروازکننده در بهشت)خطاب فرمود. آن حضرت قبلاً ایشان را مفتخر به نمازی کردند که به نماز جعفر طیار معروف است. شخصیتاً یک سردار با نبوغ نظامی و ایمان عمیق بود که پیامبر همیشه عملیات‌های راهبردی و در افق دورش را به او می‌سپرد. از این رو با رصد کردن او تا حدی می‌توان سر از اندیشه‌های نظامی و تبلیغی رسول مکرم اسلام(ص)در آورد. به تعبیر روشن تر و در مقام تشبیه یک تنه سپاه قدس بود برای رسول خدا(ص)!

   

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پریدن با شکوهت، طیران توحید است که هر بار توحید، اراده مُلک و وسعت قلمرو کرد، اول تو را به پرواز درآورد!  یک روز تا حبشه و یک روز تا روم و روزی تا طبقات هفت‌گانه آسمان!

موت و حیات بال‌های پریدن تو،‌اند  و هر دستی که از این خاندان بریده شد، عزت و مغفرت به اهتزاز درآمد و احسن عمل میدان یافت!      

طیارِ تیز پروازِ وحی، چشمها نه یک مرتبه که به دفعات درمانده‌اند از دنبال کردن مراتب بلند تو، که هرکس به هر طبقه‌ای از طبقات هفتگانه آسمان راه یافت، آنجا پری از بالهای مبارک تو دید!

پرهای ریخته‌ از مرگ و حیاتت آذین آسمان دنیاست؛ درخشش تیز مصابیحی که رجم شیطان‌هاست!

تو رجم هر شیطان بودی چون همیشه تماماً به میدان می‌‌آمدی که هر گاه سرداری تماماً به معرکه وارد شد تعقل و شنیدن به میدان ‌آمده است و حجت  به این تمامیت بر همه کس تمام است!

تو که به میدان می‌آمدی سؤال‌ها فراوان می‌شد که کیست آن که حقیقت زمین است در امان و ثبات؟ و حقیقت آسمان و پرواز و یاری  و رزق و هدایت کیست؟ و این همه شکوه، واگویه‌ای از خشیت قلبی کسی است که آمدنش دل‌ها را به خشیت وامی‌داشت!

نذیر که تو را می‌دید قلبش به احترام می‌ایستاد و با دلی آرام به نماز جعفر، قامت می‌بست!

نذیر تو را حجتی برای شکر می‌دید و سمع و ابصار و افئده در دیدار تو با نذیر موضوع گفتگو می‌شد!

تو محشری در چشم نذیر که حجت حشر از این منظر، پراکندن پرهای ریخته توست!

تو را نذیر وعده تحقق یافته خدا می‌دانست که با وجود تو، حجت تمام بود برای هرکس که بخواهد نذیر محض را بیابد!

برای تو نذیرِ محض ترجیح داشت بر هلاکت و مرحمت که حجت تو بر ملاک ضلالت و هدایت توکل محض است در معیت محض با نذیر!

تو ماء معینی برای لبهای خشکیده نذیر و در منظر نگران نذیر، کفین تو معنای موت و حیات دارد که وای اگر آب علقمه دستانت فرو بریزد!

نذیر تو را به پرواز درآورده بود یک روز تا حبشه یک روز تا روم یک روز تا کربلا!  



موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۰
کاظم رجبعلی

نظرات  (۵)

فقط می تونم بگم که به وضوح می توان تفاوت را احساس کرد

فقط علمدار گردان می تواند یه همچین متن باشکوهی بنویسد

فقط باید مس کرد جعفر نذیر را تا بتوان این طور قلم زد از طیران او در ساحت نذیر...

یا زهرا...

کاش گاهی، حتی به لحظه‌ای، ما هم طیاری شویم برای نذیرمان!
... آرزویش هم تا اوج بالا می‌بردم!

۲۰ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۵۳ شریعتمداری
متن های ادبی تان عموما توی دو سبک خاصند.
یا مثل این، مدحی رجزگونه اند.
یا مثل مثلا متن ادبی سوره سجده، مدحی تمحیدی.

هر دو برداشت و البته القایی از حظ بردن دارند.

خدای تبارک به قلمتان برکت دهد

معمولا نمی دانم برای این طور متن ها چطور باید نظر داد. متنی که از لحاظ ظرافت، زیبایی، دقت نظر، استحکام و جهت داری فوق العاده هستند که صد البته شما هم فرمانده ما هستید و هم استاد.

ولی وقتی متنی نوشته می شود، "بعدش" خیلی برایم مهم می شود. حتی همین نوشتن رابرایم سخت می کند و بیشتر نوشته شده هایم بی کارکرد هستند. متنی است بین من و او، ولی برای دیگران راهی، نشانی، دغدغه ای ماندگار آیا هست؟!

این ها را گفتم برای خودم و امثال خودم ....

اما این متن شبیه مرام نامه آموزشی نیرویی با کارایی منحصربفرد شدن برای نذیر است....به کار ببندیم انشاالله..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی