.

بایگانی

نقدی نامرد بر متنی مردانه!

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۲۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها


امیرحسین محمودی یکی از برادران کم سن و سال من است پدر بزرگ صدایم می‌کنند غیر از اینکه مداح خوبی است اخیراً در گردان قمر بنی هاشم(ع) و در کنار دوستان دیگرش کولاک  کرده اند کارهایی که خودش و دوستانش انجام می‌دهند یکی از یکی جالب تر است تازه ترین کار امیر حسین متنی است که در بستر سوره مبارکه بلد برای دوستی ها و جمع خودشان نوشته است. به نظرم متن خوبی شده اما خوبتر وقتی است که این نوشتن ها جریان بی تکلف داشته باشند آنقدر بی‌تکلف که وقتی متنی نوشته شود این احساس که فضا تنگ شده، به وجود نیاید. ابتدا متن امیر حسین را می‌گذارم و بعد مرقومه ای که برایش نوشتم. مرقومه ای که شاید کمی تند به نظر بیاید.                     

در این سوره قراره برای انسان یه سری اتفاقات شگفت انگیز بیفته یه سوره ی هیجان انگیز که تو باید هر لحظه انتظار یه حرکت نو و تازه از خودت داشته باشی و منتظر یه جواب یا عکس العمل خیلی عجیب تر از سمت صاحب خودت.

به این سوره از سمت و سوهای مختلفی میشه نگاه کنی من این بار میخوام برادری هامونو با این سوره بسنجم که البته تا الان اینکارو با معیار های مختلفی انجام دادم مثل شهدا و سیره ی شهدا ومعرفت های جبهه و جنگ وحدیث از معصومین علیهم السلام و ... اما یادم نمیاد متاسفانه با قرآن اینکارو کرده باشم.(البته اونام جدا از قرآن نیست ولی...)

این سوره که به گفته ی استاد رجبعلی کماندو ساز توحیدی هم هست یک سیر جالب داره که من بنا رو بر این میزارم که دوستان لااقل یکبار معنی سوره رو مطالعه کرده اند.

اول اینکه رفقا آیا برادری های ما قسم خوردنی هست یانه؟اونقدی ارزش داره که بتونیم قسم حضرت عباس(ع) روش بخوریم؟آیا هر عید غدیری که دست تو دست هم میخونیم اخیتک فی الله وصافیتک فی الله ... شروع یه سال جدیدی برای پرونده ی برادری هامون هست یا نه؟

از طرفی مجموعه ای که ساخته شده تا ما تو اون رشد کنیم بزرگ شیم یا شاید هم انشاالله شهید شیم بخاطر حضور ما قسم خوردنی هست یانه؟اصلا ما سازنده های این بستر هستیم یا نه؟

توی سوره جایی بحث از اینه که در راهه خدا با میل و رغبت ثروت خرج شده یا با بی میلی و منت تا حالا به این فکر کردیم شده تو برادریامون منت گذاشته باشیم یا از رودرواسی طرف مقابل از خودمون مایه گذاشتیم؟یا اصلا زور داره برا مون خیلی جاها خودمونو فدا کنیم میگیم یکی دیگه پیدا میشه ولش کن و امثال اینها...

وقتی تو دو راهی لا اقسم بهذالبلد و انت حل بهذالبلد قرار میگیریم جز کدوم دسته ایم؟اونایی که اونقد ارزش برادری کردن و فهمیدن که تو حِلّ حضور خودشون غرق میشن و آیینه ی برادر خودشون تو گردنه ها و عقبه های دنیا یا اونایی که حرمت میشکنند و حتی ارزش اون سرزمین و که من اینجا همون مجموعه خودمون در نظر میگیرم و با  بی خیالی شانه خالی کردنشون از بین میبرند؟      

اگه ما بتونیم تو این گردنه هایی که پر خوف و رجاست و پشت اونو فقط صاحبمون میدونه آیینه های محدبی بشیم برای برادرامون اونوقت که یک دفعه اون حال عجیب و که خدا وعده داده بهمون بدن و سر بالا بگیریم ببینیم خودمونو و دوستانمونو اصلا شهرو مجموعه مونو که داره همینطور به خیمه اهل بیت علیهم السلام نزدیک میشه و به دستور صاحب الزمان(ع)گردان قمر و نواب و... شایدم لشگر صاحب الامر(عج) دستور میگیره که پشت سر امام زمان(ع) از کعبه تا کربلا راهی شه و... .

ما طبق این سوره تو این گردنه ها باید لسان و شفتین و عینین هم باشیم اونقدی باید خودمونو یتیتم از ندیدن امام عصر(ع) ببینیم که نیازمند زبان و دهان وچشم های برادرای خود باشیم که این دین تو مسیر گردنه مارو از لغزش ورشد نکردن باز میداره و یه سری باید ها برامون تعریف خواهد شد وبا گرا دادن های درست این عقبه هارو رد کنیم و اونقد ارزش پیدا کنیم که صاحبمون به مجموعه ی ما قسم بخورد و اون موقع است که تو کویر نداشتن های خودمون اینبار نه به واسطه ابزار خاص یا شی باارزش بلکه به واسطه افراد مجموعه کعبه ی مجموعه های دیگر باشیم مگر مکه به واسطه آب آباد شد نه به واسطه پیمبر(ص) آباد شد ما هم به وسیله برادری هامون ارزشی بشیم اون موقع بدون سپر هم میشه جنگید چون محبت حرزی است بین ما و تیر و حسد و کینه ی دشمن.

از طرفی اگه بدون چشم داشت این گردنه هارو بگذریم اونم بخاطر خدا و اونقد سختی بکشیم که بقیه مارو بدبخت خطاب کنند و ما تو شیرینی اون سختی ها غرق شیم میبینیم که یک دفعه کعبه ای بنا کرده ایم که همه بخاطر طواف کردنش از همه جا میان و میزان سنجش و ارزش قرار میگیریم اونوقت جز ثم کان الذین... میشیم که یک بلد آمنوا بنا کردن که خوب یتیم های شیعه رو میشناسند.

اگه  تو این عسرها جون کندیم یسر ما این باشه که جا پای ولی خدا میزاریم با حضرت فکر میکنیم اشک میریزیم میخندیم راه میرویم و... .انشاالله با یاری رهبر تا ظهور حجت...

امیرحسین محمودی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

برادر عزیزم متن قشنگت را خواندم  خواستم بگویم آفرین اما...

اما ترسیدم چون جنس این متن نوشتن ها، اینطور نیست که هر یک دانه‌اش آفرین داشته باشد. نوشتی که نوشتی اصلا وظیفه‌ات بود. منت سر خدا نداریم نوشتن حداقل کاری است که بعد  از فهمیدن می‌توان انجام داد. خدایی سر ما منت دارد که این سوره را در اختیار ما قرار داد. میفهمم که این برخورد سرد و نامرد است اما برادر در عرصه جهادی که همه نه برای جان دادن بلکه برای نوشتن ناز می‌کنند، دست مریزاد برای کسی است که 114متن برای 114سوره بنویسد آنوقت اگر منتی سر خدا نداشت یک آفرین دارد!

برادر برای هر چیز علامتی است و علامت منت نگذاشتن من و تو متن های بعدی است!

راستی متنت خیلی خوب بودآفرین! 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۵
کاظم رجبعلی

نظرات  (۱۲)

معمولا پدربزرگ ها به این صراحت تو ذوق نوه هایشان نمی زنند


۰۵ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۴ شریعتمداری
" اما برادر در عرصه جهادی که همه نه برای جان دادن بلکه برای نوشتن ناز می‌کنند،"

به در گفتید که دیوار بشنود...

امضا: دیوار

توی یکی از بنام سلام های قدیمی مضمونا نوشته بودید اگر فرد انعطاف شنیدن انذار فرمانده را نداشته باشد، فرمانده هم نمی تواند رهبری جمع را کند از ترس برخوردن ها.
امیدوارم نه این بی انعطافی و نه بی توجهی در ما وجود نداشته باشد. و همه ش انعطاف باشد و مشتاق عمل...احسن عمل.

۰۵ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۱۶ بانوی معصوم
سلام 
نه اینکه یک نوه ای پیدا بشود که شما را وادار به آپ کردن بکند!
احسنت به این نوه! حقیقتا زیبا، روان و اثرگذار بود. خدا حفظشان کند.
شما هم که کم نگذاشتید برایش! لغت مناسبش را پیدا نمی کنم: تهدید؟ خط و نشان؟ تحدی؟ چی میگن اینجور مواقع؟ اگر دوباره بنویسد یعنی افتاده در تله شما!! زبان ساده اش می شود: "اگر مردی و راست میگی دوباره بنویس! جرات هم داری منت بذار"
خدا کند این نوه محترم بیفتد در تله! آقای نوه بنویسید حتما! همه اینها یعنی استاد از قلم شما خیلی خوششان آمده! بنویسید لطفا! 
شما مثل بعضضضضی ها ناامیدشان نکنید!

۰۶ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۲۷ ابوالفضل رفیعها
بسم الله
سلام پدر
این بچه یکم پر روس چون می شه نتیجه
خودش رو گنده فرض کرده می گه نوه ...
پدر ، بازم تهدید ، باز استرس باز آمپاس ...

۰۶ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۰۰ امیرحسین محمودی
ب.سلام اولا من نوه که سهله  خاک قدم اوناییم که پا تو کلاسه اقای رجبعلی گذاشتن دوما آن کس که رجبعلی  شناخخت دست را چه کند کاغذ و قلم وخودکار را چه کند سوما پای درس حضرت نشستن برا سابقه ما بس(ولی  آقا ی رفیعها ما جذبیه شماییم البت نوه ی حضرت رجبعلی)یا علی(ع) التماس دعا

بسم ا...

 

ببخشید برادر

"پای درس حضرت نشستن"

منظور از حضرت قرآن ِ؟

 

شاید تنها و تنها هر کاری "برای خدا (مثلا) نوشتن"  منت داشته باشد...

شهید آوینی: کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا…!

 

سلام بر پدر بزرگ ارجمند
((ما طبق این سوره تو این گردنه ها باید لسان و شفتین و عینین هم باشیم اونقدی باید خودمونو یتیتم از ندیدن امام عصر(ع) ببینیم که نیازمند زبان و دهان وچشم های برادرای خود باشیم...))
این تیکشو پسندیدم
آفنر امیر حسین
چقدر این خوردن ها ک آدم نتواند دم بزند شکر دارد...

خدا را شکر!

متن ایشان عالی
نقد شما عالی تر

و ما هم چه تماشاچی هایی که همه لذت بردیم

مسرورم حقیقتا
برای این فضایی که هست
ما بالاخره تونستیم اینجا نظر بگذاریم...
نظرمانم بماند.
سلام
رنگ اینجا خیلی بهتر از قبل و خواناتر و هنری تر است به نظرم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

نقدتان با زبانی ساده و از سر دلسوزی! تلنگر جالبی بود دست مریزاد و خدا را شکر به سبب فهم متن و انشاالله تلنگری که منجر به عمل شود!

التماس دعا...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی